چکیده:
دیدگاه عبد القاهر جرجانی(سدهی پنجم هـ ق)دربارهی«معانی اضافی»یا«معناهای افزوده»،به ویژه در دلائل الاعجاز،از اهمیت فراوانی در بسط دامنهی معنا تا حوزهی کاربردشناسی،به تعبیر امروزی،دارد و،در صورتی که بسط بیشتری یابد،میتواند در حوزهی نشانهشناسی نیز کاربرد یابد.این نظریه،بیش از هرچیز بر نظریهی نظم یا ساخت جرجانی استوار است.در واقع،از نگاه جرجانی،معنایی که در بلاغت اهمیت دارد،نه معناهای الفاظ،بلکه معناهای حاصل از نظم یا ساخت روابط میان الفاظ است.این معناها را«اضافی»(افزوده)مینامد،چون به باور او، معناهای الفاظ مفرده در فصاحت کلام اهمیت ندارد.به این ترتیب،هرصورت و ترکیبی دلالت خاص خود را دارد. گفتنی است نظم یا ساخت،افزون بر روابط نحوی متعارف،روابط دیگری چون تقدم،تأخر،مبتداسازی و مواردی مانند آنها را در بر میگیرد.بر این اساس،در این جستار،تلاش میشود نظریهی جرجانی دربارهی معناهای افزوده بررسی شود.
خلاصه ماشینی:
"97) او بر این باور است که باید در مورد ارتباط و پیوند واژهها و بنا کردن آنها بر یکدیگر بیندیشیم،و با«توجه و تکیهی خاصی»که به یک اسم میکنیم،آن را برای فعلی فاعل یا مفعول معرفی میکنیم،و یا دو اسم را منظور نظر قرار داده و یکی را مبتدا و دیگری را خبر آن میآوریم،یا اسمی را تابع اسم دیگر میکنیم،به این صورت که اسم دوم صفت برای اسم اول،یا تأکید آن و یا بدل از آن باشد؛یا اسمی را پس ازش کامل شدن کلام به عنوان اینکه وصف یا حال و یا تمیز باشد،ذکر میکنیم یا میخواهیم کلامی که اصلا وضع و ترکیبش برای اثبات معنایی است به شکل نفی یا استفهام یا تمنا درآید و لذا حروفی که برای همین معانی وضع شدهاند همراه آن میآوریم یا در مورد دو فعل میخواهیم یکی را شرط دیگری قرار دهیم و لذا این دو فعل را پس از حروفی که برای این منظور وضع شده یا پس از آن یکی از اسمهایی که متضمن این معنی است میآوریم.
» (همانجا) اکنون پس از معرفی دیدگاه جرجانی دربارهی ساخت و معناهای افزوده،به نظر میرسد لازم است جنبهی مهم دیگری از این نظریه-تقدیم و تأخیر یا به تعبیر امروزی،آغازهسازی یا مبتداسازی-نیز مطرح شود.
170)اشاره میکند که تقسیم مبتداسازی و بحث تقدیم و تأخر به دو گونهی مفید و غیر مفید«خطا»است:«اشتباه این سخن آن است که بعید مینماید در نظم کلی کلا امری باشد که یکبار دلالت کند و بار دیگر دلالت نکند»(همانجا)."