چکیده:
در این مقاله،محقق محترم به تعریف و حدود علم بلاغت و اهداف آن از دیدگاه دانشمندان متقدم و متأخر پرداخته است و همچنین به ذکر آثاری از نویسندگان عرب،یونانی و فارسی زبان و تحلیل و بررسی برخی از آنها پرداخته است. مؤلف محترم معتقد است که سکاکی با اثر«مفتاح العلوم»و خطیب قزوینی با«تخلیص المفتاح»و تفتازانی با شرح تلخیص المفتاح به نام «مطول»در زمینهی علوم بلاغی،گامهای مؤثر برداشتهاند و این آثار، پیوسته مورد توجه محققان و اندیشمندان بوده است.
خلاصه ماشینی:
"تفتازانی،در بسیاری از موارد با خطیب قزوینی و سکاکی،اختلاف نظر دارد،بحث از دلالت را که در مقدمه علم بیان به طور مشروح گفته شده،بسیار خستهکننده دانسته و آن را از اختراعات سکاکی شمرده است و بیفایده،و نوشته است؛ «و الأقرب ان یقال علم البیان علم یبحث فیه عن التشبیه و المجاز و الکنایة»** خلاصه اینکه در قرن هشتم هجری،بلاغت را با مسائل عقلی و فلسفی و کلامی و نحوی،درهم آمیختند و برای بلاغت تقسیمات منطقی و کلامی در نظر گرفتند و مسائل بلاغی را به یک سلسله تقسیمات منطقی و مسائل خشک کشاندند و از مسائل ذوقی و نقدی دور کردند.
در بخش سوم،از اسلوب و روشی که خطیب باید بدان روش سخن بگوید،تا سخنش در قلوب جایگزین شود،بحث کرده و در همین مورد،ارسطو گفته است که گفتار گوینده باید آشکار و واضح باشد و تعقید لفظی و معنوی نداشته باشد و کلامش آهنگین باشد** در همین بخش،ارسطو فصلی را به زیبایی اسلوب و استیل،اختصاص داده و از ایجاز و اطناب سخن رانده،از سجع و صنعت ازدواج و تساوی طولی اجزای عبارت و دیگر مطالب مربوط به علوم بلاغی،سخن به میان آورده و توصیه کرده که در گفتار نباید به اغراق سخنراند؛تا شنونده معنای مورد نظر را به خوبی درک کند."