چکیده:
دستورنویسان،همه بر این باورند که در زبان فارسی فعل مجهول هست اما یکی از زبانشناسان معتقد است در زبان فارسی فعل مجهول وجود ندارد.هر دو نظر از جهتی درست اما راز آن ناشناخته است.در این گفتار بررسی شده که ساخت فعل مجهول در چه صورت فعل مجهول نیست و در چه صورت مجهول است.
خلاصه ماشینی:
"به این صورت که فعلهایی که صفت مفعولی آنها صفت مفعولی است و میتواند صفت برای اسم قرار بگیرد و به اصطلاح جانشین اسم شود ساخت مجهول آنها فعل مجهول نیست بلکه مسند+شدن است مانند:جمله آهنگر آهن را گداخت که صورت مجهول آن میشود:آهن گداخته شد.
برده شده فعل مجهول است،زیرا برده صفت و واژه نیست که بتواند مسند قرار بگیرد مثلا نمیتوان گفت کتاب برده کجاست:پس فقط از فعلهایی که صفت مفعولی آنها،صفت نیست فعل مجهول وجود دارد،به عبارت دیگر ساخت مجهول آنها فعل مجهول است.
دلیل دیگر برای اثبات اینکه هر ساخت فعلی که از نظر صوری با مجهول یکی باشد الزاما مجهول نیست این است که صفت مفعولی(ساختهایی که در دستورها صفت مفعولی مینامند) بعضی از فعلهای ناگذر به مفعول،کاربرد صفتی دارد مانند«آسوده»در آدم آسوده یا«آشفته»در قیافهی آشفته؛لذا گرچه فعل در جملههای نظیر«پدر آسوده میشود»،قیافهها آشفته شده به نظر میرسد که فعل مجهول است اما واقعا مجهول نیست زیرا: اولا:تنها فعلهای گذرا به مفعول صورت مجهول دارند و فعل ناگذر مجهول نمیشود.
ممکن است که سؤال شود چرا در فعلهایی که صفت مفعولی آنهاصفت است ساخت مجهول را نتوان مجهول گرفت مثلا در جمله در گشوده شده است که گرچه گشوده مسند است اما چه اشکال دارد که آن را فعل مجهول بگیریم؟ واقعیت این است که چنانکه گفتیم اگر صفت مفعولی،فعل صفت باشد یعنی کاربرد صفتی داشته باشد واژهی مستقل است و در فعل مجهول گروهی اسم در نقش مسندی است برخلاف مورد اول که صفت مفعولی گروه مستقلی نیست بلکه با فعل شدن یک گروه فعلی تشکیل میدهد برای مثال جمله زیر را: فرهاد مجلس را آراست."