چکیده:
«شخصیت ادبی و هنری رودکی سمرقندی در ادب فارسی دورهء سامانی،سبب شده است که چهرهء تاریخی او کمکم در هالهای از افسانهها پنهان و پوشیده بماند و شخصیتی از یکسو، چون نکیسا و باربد و از سوی دیگر چون هومر-شاعر یونانی-به خود بگیرد و از جهت تعداد ابیات شعر،زندگی خصوصی و نابینایی چشمهایش،به نوعی شخصیت اسطورهای تبدیل یابد. این مقاله ضمن روشن کردن قسمتهایی از زندگی و شعر او،به علل گوناگون این اسطوره شدن میپردازد».
خلاصه ماشینی:
"دیگر این که ناصر خسرو-که در اسماعیلی بودن او هیچ شکی نیست و به تمامی شاعران مداح- حتی کسایی مروزی ایرادهایی دارد و عنصریها را سخت مینکوهد-از رودکی با تجلیل زیاد میکند و میگوید: اشعار زهد و پند بسی گفته است آن تیره چشم شاعر روشنبین یا: جان را زبهر مدحت آل رسول گه رودکی و گاهی حسان کنم دلیلی دیگر که رودکی اسماعیلی مذهب و پیرو فاطمیان مصر بوده-و چندان دور از ذهن نمینماید-این است که بنابر قول خواجه نظام الملک،در سیاستنامه،نصر بن احمد سامانی، تحت القائات محمد نخشبی-که از داعیان اسماعیلی در نخشب بود و سپس به دعوت درباریان نصر به بخارا آمد-به مذهب فاطمی درآمد و باقی درباریان او،که تا آن زمان به این مذهب نگرویده بودند نیز به مذهب فاطمی درآمدند و این مطلب،باعث شورش بعضی از سرداران سپاه شد،به طوری که در جلسهای قرار گذاشتند که اموال خزانهء نصر بن احمد را غارت کنند و او و همه درباریان او را بکشند،زیرا معتقد بودند که نصر بن احمد،قرمطی و کافر شده است،که البته با تدبیر«نوح»پسر او،و پس از مطلع شدن از آن جلسه،با هم به آن مجلس درآمدند و همانجا، نوح بن نصر«..."