چکیده:
دین و حکومت از دیدگاه قرآن کریم چه نسبتی با هم دارند؟پاسخهای اندیشوران به این پرسش متفاوت است.بعضی این نسبت را تباین کلی دانسته،شأنی برای دخالت در حکومت را قائل نیستند.گروهی دیگر این نسبت را تباین جزئی دیده، امکان ارائه رهبردهای حکومتی را برای دین،البته در سطح کلان پذیرفتهاند.گروه دیگر نسبت را تباین ندیده و همهء آنچه در ادارهء یک حکومت مورد نیاز است را در دین یافتهاند.این مقاله با طرح و نقد این سه دیدگاه به نظریهء مختار خواهد پرداخت. در نظریهء مورد قبول نویسنده نسبت دین و حکومت عموم و خصوص من وجه است. یعنی از منظر قرآن دین رهبردهای کلان و ساختار دولت و احیانا بعضی از اصول و جزئیات را دربر دارد ولی تدوین یک نظام کامل حکومتی نیازمند افزودن دادههای عقل بشری نیز هست.مراد از دین در این مقاله دین اسلام است.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به آنچه از عادل ضاهر آوردیم،به نظر میرسد دربارهء نسبت دین و حکومت در دیدگاه بسیاری از اندیشوران سیاسی پیرو ادیان الهی امکان استناد به متون دینی نیز وجود دارد و برای خیل عظیم متدینان به ادیان الهی،استفاده از متون دینی سهل الوصولتر و اطمینانبخشتر است.
جالب است که خود به غرابت دیدگاه خود معتقد بوده و برای طرح نظریهاش در این کتاب اینگونه مینویسد:«میبینی که گردنههایی در راه کسانی که معتقد به آن هستند که پیامبر رسالت را با حکومت سیاسی و تأسیس دولت اسلامی جمع کرده وجود دارد.
(همو،92-94) 3-نظریه نسبت عموم و خصوص من وجه بین دین و حکومت این دیدگاه اگرچه دین را دارای شؤون و ابعاد اجتماعی میبیند و راهبردهای خاص حکومتی را از قرآن و متون دیگر برداشت مینماید،اما به این نکته اذعان دارد که آنچه در مجموعهء شریعت وجود دارد،همه آنچه را که در ادارهء یک حکومت لازم است تأمین نمیکند.
قرآن کریم بر دوش جامعه واجبات و تکالیفی را گذارده است که امت اسلامی مخاطب آنها هستند و(نک:البقره،91،الحجرات،9،الانفال،06،آل عمران،401) *پاسخ:این دلیل بدون تردید بر لزوم حکومت در جامعه اسلامی دلالت دارد و از این جهت توجه دین به موضوع سیاست و حتی به طور خاص،حکومت را میرساند،ولی در اثبات نظریه چهارم با مشکل مواجه است؛چرا که میتواند حکومتی تشکیل شود که قسمت عمدهء کار آن با مردم باشد ولی با این حال به امور فوق نیز رسیدگی کند."