چکیده:
حدیث رکن دوم تشریع و قانونگذاری در اسلام است و به همین جهت از اهمیت و جایگاه برجستهای نزد مسلمانان برخوردار است.از صدر اسلام تاکنون،مسلمانان توجه ویژهای به این منبع مهم تشریع داشتند و از جوانب گوناگون به بحث و بررسی پیرامون آن پرداختند.یکی یاز مهمترین بخشهای این بررسی،بحث نقد حدیث است که شامل دو بخش مهم نقد سند و نقد متن حدیث میشود. آنچه در مقال کنونی مد نظر است،بررسی شیوههای نقد حدیث و ارایهء نمونههایی از آن در تفسیر گرانسنگ المیزان است که به نظر میرسد مرحوم علامه طباطبایی در المیزان ودر خلال مباحث تفسیری و قرآنی خویش،یک دوره نسبتا جامع حدیثپژوهی،به ویژه از بعد نقد حدیث به ارمغان نهاده است.امید است آنچه تقدیم میشود بیانکنندهء دیدگاه واقعی آن مرحوم در المیزان باشد.
خلاصه ماشینی:
"و در جای دیگر،در پاسخ کسانی که روایات را مورد بیمهری قرار میدهند میفرماید: «مسلم است که اگر سخنان پیغمبر(ص)یا روایاتی که از آن حضرت برای ما یا کسان دیگری که در زمان او بودند ولی درک محضر شریف او را نمیکردند،نقل شده است، حجت و سند نباشد،شیرازهء حقایق و دستورات دینی از هم خواهد پاشید»(طباطبایی، المیزان،623/1)همچنین ضمن توجه دادن عموم به کتب حدیثی شیعی میفرماید:«شیعه به حسب تعلیم اهل بیت(ع)به ضبط اخبار و احادیث پیغمبر اکرم و اهل بیت گرامیاش پرداخت و در سه قرن اول هجری از پیشوایان خود دهها هزار حدیث در فنون مختلفه اسلامی به دست آورده و در صدها و هزارها تألیف گنجانیددد.
(همانجا،536/31) باید توجه داشت که گسترهء اسرائیلیات اگرچه به مسائل فقهی و احادیث احکام نیز کشیده شده؛ولی بیشترین حوزهء ورود این قبیل احادیث،در مسائل اعتقادی و معارفی نظیر خلقت آسمانها و زمین،فرشتگان و عوالم ملکوت،تاریخ پیامبران،جنگها و ملاحم و غیره راه پیدا کرده است(همانجا،551/21)که اگرچه بحث مفصل و نقل نمونهای از هریک از آن از حوصلهء این مقال بیرون است،و بلکه خود مقاله مستقل دیگری را میطلبد؛ولی به منظور ارایه نمونهای از دیدگاه مرحوم علامه در این زمینه،یکی از حوزههای متعدد ورود اسرائیلیات،یعنی تاریخ پیامبران و سرگذشت انبیاء را در ادامه بحث،مورد بررسی قرار میدهیم،تا میزان نفوذ این این قبیل روایات در کتب حدیثی و تفسیری بیشتر روشن شود."