خلاصه ماشینی:
"در این بین هرچند که برخی از مورخین معروف به اصحاب دائرة المعارف و در رأس آنها ولتر،نوعی بدبینی نسبت به گذشته طولانیمدت حیات بشری در ذهن خود داشتند و تاریخ واقعی به معنای سیر عقلی آن را از قرون جدید به حساب میآوردند؛اما با جهتگیریهایی که در مقابل چنین جریانی آغاز شد و مهمتر از آن،رواج بیشتر نگرش اجتماعی به مفهوم جامعیت در مطالعه گذشته، مطالعات تاریخی را در جاده هموار کاملا متفاوتی در مقایسه با گذشته رهنمون کرد که از هر جهت رضایتبخش مینمود.
در نیمهی دوم قرن 19 م اگرچه آراء بزرگانی همچون الکسی دوتو کویل،هررت اسپنسر و آگوست کنت با همه رهیافت تاریخی،همچنان نگاه بدبینانه به تاریخ را در خود داشت،اما اندیشههای بزرگان مکتب اقتصاد تاریخی آلمان و در رأس آنها گوستاو اشمولر چهره شاخصی که بیشتر به عنوان مورخ مشهور بود تا اقتصاددان و مهمتر جهتگیریهایی که در انتقاد یا همراهی با مشی پیروان این مکتب صورت گرفت،در ظهور دیدگاهی که از سوی معاصران«تکامل اجتماعی ẓSocial evolution نام گرفت،مؤثر واقع شد و در پیوند و تحول رشتههای مختلف اعم از اقتصاد و حقوق و قومشناسی و جامعهشناسی و تاریخ و جغرافیا تأثیری بهسزا بر جای گذاشت.
(کریستوفر لوید،همان،صص 70-269 و 65-358)همه این تحولات به عنوان جریانات تأثیرگذار در سیر تحول رویکرد اندیشمندان به اقتصاد و جامعه در کنار نوعی همگرایی بیشتر مورخین و اصحاب نظریه که از نیمه دوم قرن بیستم مشهودتر میشد،در رویکرد اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی و فکری در مطالعات تاریخی تأثیرگذاری همزمان داشت و در پیدایش رشتههایی هم چون اقتصاد تاریخی نقش تعیینکننده ایفا کرد."