خلاصه ماشینی:
"علاوه بر شیوهء دقیق پژوهش نویسنده،آنچه بر اهمیت این کتاب میافزاید آن است که نویسنده نظریههایی را که تا به امروز در مورد شکنجه مطرح شده زیر بزرگنما میگذارد و با دید انتقادی خود نقاط قوت و ضعف آنها را برای خواننده آشکار میسازد.
از اینرو،رجالی در آغاز کتاب خود به تفاوتی کلیدی میان«شکنجهء کلاسیک»و «شکنجهء مدرن»اشاره میکند:شکنجهء کلاسیک که از پایان دورهء صفوی در ایران آغاز شده است همانا رویارویی تمامی جامعه با فرد شکنجهشده در مکانهای عمومی(میدان،بازار،سرگذر و نزدیک دروازههای شهر)است و در آن شیوههای رنجدهی سنتی و مذهبی به کار برده میشود.
رجالی نتیجه میگیرد که کیفر در ایران در پایان سدهء گذشته و آغاز سدهء حاضر تحولی کیفی یافته و به شکل کیفر انضباطی درآمده بود و این خود نشان نوعی چرخش به سوی یک جامعهء انضباطی( Disciplinary Society )است؛جامعهای که با تأسیس دار الفنون به نظامی کردن امر آموزش پرداخت و به ترویج انضباط و نظم(که از سیستم نظامی غربی الهام میگرفت)بهعنوان عالیترین شیوه برای دستیابی به کارایی و پیشرفت در تمامی لایههای زندگی اجتماعی پرداخت.
نویسنده نتیجهگیری میکند که بقای شکنجه در دنیای امروز نشاندهندهء شکست پروژههای عقلانی مدرنیته است:پایه و اساس سیاست همانا"اعتماد انسانی"است،لیکن از آنجا که آماج مدرنیت افزایش کارآیی است،اعتماد انسانی در دست سیاستمداران و اصلاحطلبان به"اعتماد کارکردی( functional trust ) بدل میشود و نقش انسان در زندگی روزمره مدام بیرنگتر میگردد-از این رو شکنجه-که اتفاقا کاری پرهزینه و پردردسر به نظر میرسد-آشکارترین عارضهء این بیماری یعنی عقلانیت مدرن است،اما تنها عارضهء آن نیست."