خلاصه ماشینی:
"اما اهمیت این کتاب در کجاست؟چرا باید در کنار زنان اندیشمند تاریخ تمدن و فرهنگ کشورمان،زنی چون تاج السلطنه که تاکنون بیش از هر چیز از او به عنوان زنی زیبا در حرمسرای قاجار یاد میشده همچون بخشی از تاریخ تفکر اجتماعی ایران مطرح شود؟چرا باید زنی از دربار قاجار که با جنبش زنان زمان خود نیز تماسی نداشته و بر آن اثری نگذاشته به عنوان یکی از پیشگامان جنبش آزادی زنان ایرانی معرفی شود؟در پاسخ به اینگونه پرسشها نخست باید اندیشید که اگر زندگینامهی مردی از زیر گرد و خاک قرون سر برمیآورد،آیا باید به اندیشه و زندگی وی اعتنایی نمیکردیم،چرا که از نعمت فردوسی،خیام،حافظ،مولونا،شمس و...
خاطرات چاپ شد،اما بیش از آنکه فریاد و صدای زنی شود به نام تاج السلطنه که از آنچه بر او،بر همجنسانش و بر مردم کشورش میرود به تنگ آمده بود،نقش درس عبرتی را یافت برای"زنان غربزده"ویراستاران کتاب،پیش از آنکه خواننده فرصت شناختن تاج السلطنه را داشته باشد او را نمونهی زنی فریب خورده و گمراه میخوانند و به هر آنچه تاج السلطنه را یاری داد تا از کلاف سردرگم زندگی خود سر درآورد،خرده میگیرند و دقیقا بر هر نکتهای که میتواند بر آتش مبارزات آزادیخواهانهی زنان هیزمی بیندازد،آب میپاشند،ویراستاران در"مقدمه"مینویسند: از دیگر مآثر تمایلات فرهنگی راقم،اعتقادات اوست در باب حریت نسوان.
6این نوشتهها جملگی در یک چیز مشترکند:همهی اینها بیش از آنکه دربارهی زنی باشند به نام تاج السلطنه،شرح زندگی تاج السلطنهای بودند که دختر ناصر الدین شاه بود و خاطرات،بیش از آنکه ادعانامهای زنی باشد بر علیه سامانهی قدرت حاکم بر زندگی و جامعهاش،سندی بود از تفکر اجتماعی آن دوران-سندی،که با توجه به زن بودن نویسندهاش،تعجبآور نبود که به مسالهی زنان اشاراتی داشت."