خلاصه ماشینی:
"همانطور که یافتههای تجربی برخی از مقالات همین کتاب نشان میدهد انگیزههای گوناگون و درعینحال درهم آمیختهء مهاجرت ایرانیان و شیوهء سر و سامان پیدا کردن آنان در جامعههای میزبان در واقع بازتابی از شرایط اقتصادی و سیاسی دنیای معاصر و بطور اخص اوضاع و احوال ایران و امریکا در دو دهه گذشته است.
»(ص 15)در اینجا پرسشهای عمده این است که آیا این چهار گروه از لحاظ سیاسی، فرهنگی و مهمتر از همه از لحاظ انباشت سرمایه وضع یکسان داشتند؟و آیا مهاجرت ناخواستهء این اقلیتها پیش از سقوط نظام پهلوی یعنی در دوره فرار سرمایهو سرمایهدارها بزرگ ناشی از نگرانی آنان صرفا به عنوان یک گروه اقلیت بود؟ مشاهدات شخص نگارنده در ایران بیش از انقلاب و نیز اطلاعات پراکندهای که در برخی از کتابهای مربوط به انقلاب ایران آمده گویای این است که بخشی از سرمایهداران از یکسال پیش از انقلاب تا برقراری نظام جمهوری اسلامی به درجات گوناگون دستخوش همان احساس ناامنی و خطری بودند که به هنگام بحران عمیق اجتماعی و سیاسی گریبانگیر اکثریت طبقهء حاکم و صاحبان امتیازات میشود.
حدود 20 سال پیش نگارنده مفهوم جدید«حاشیهنشینی دو جانبه»را برای شناخت ایرانیان مهاجر در امریکا پیشنهاد کردم با این تأکید که حاشیهنشینی بخش عمدهء ایرانیان بلاتکلیف در امریکا با نوعی حاشیهنشینی قبلی آنان در ایران همراه،یا در واقع نوع بسط یافتهء آن،قصد تحصیل و بازگشت و نه مهاجرت دائمی به امریکا آمدند و در حین تحصیل و بهرهمندی از آزادیهای فردی،به علت تضاد فرهنگی و احساس عدم تعلق کافی به محیط،ناگزیر در حاشیهء جامعهء میزبان خانه کردند و پیوسته در آرزوی بازگشت به میهن بودند."