خلاصه ماشینی:
"بطور دقیقتر،در فصول هفتگانهء این کتاب جوانبی از تاریخ و تحولات فرقههای اصلی شیعه(امامیه،زیدیه،و اسماعیلیه)و دیگر نهضت- های مذهبی(خوارج،مرجئه،خرمیه)و صوفیانه و همچنین بعضی از مذاهب فقهی اهل تسنن و مکتبهای کلامی صدر اسلام،در ارتباط خاص با سرزمین ایران،از قرن اول نقد و بررسی کتاب هجری تا هنگام حملهء مغول(قرن هفتم هجری/سیزدهم میلادی)مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل اول،که رابطهء بین آیین مزدکیان و اصول عقاید خرمیه بررسی شده است، مادلونگ متذکر میشود که،به رغم آنکه اسلام پس از مدتی زرتشتیان را نیز همانند یهودیان و مسیحیان به عنوان پیروان اهل کتاب شناخت،دین زرتشت هیچوقت مورد مطالعهء دقیق مسلمانان قرار نگرفت.
وی سپس توضیح میدهد که آمیزش جنبهای ثنوی ادیان ایرانی با معتقدات اسلامی در نهضت خرمیه بویژه ناشی از آشنایی خرمیان با اصول عقاید فرقهء کیسانیه بوده است،یعنی همان شیعیان افراطی که پس از قیام مختار در کوفه پدیدار گشتند و امانت محمد بن حنفیه(درگذشت سال 81/700)،برادر کوچکتر و ناتنی امام حسین،و سپس فرزند وی ابو هاشم را پذیرا گشتند.
با شکل گرفتن نخستین مکتبهای فقهی در میان اهل تسنن،شیعیان کوفه مسایل مذهبی خود را با این امامان-که از فاضلترین اعضای اهل بیت پیامبر بودند-در میان میگذاشتند،چنانکه امام صادق در اصل بنیانگذار مذهب فقه امامیه شد و اصول عقاید خاصی نیز در زمینهء امامت تدوین نمود که به تشیع ویژگی عقیدتی بخشید.
با درگذشت امام صادق در سال 148/765 پیروان او به چندین گروه بخش شدند و این جداییها پس از مرگ امام موسی کاظم و دیگر امامان نیز همچنان ادامه یافت،ولی شیعیان امامی قم،چنانکه مادلونگ میگوید،همواره پیرو همان امامانی بودند که سرانجام عنوان امامان شیعهء اثنی عشریه گرفتند."