خلاصه ماشینی:
"عروس و داماد که نخستین بار بود یکدیگر را میدیدند،با دو شاه پیش ملایی حاضر شدند و میل خود را به زناشویی ابراز کردند.
سر را اندکی خم نمود و آنگاه با چهرهای محزون چنانکه گویی غم جهانی به دوشش نهادهاند،یا آنکه لحظهء بردار آویختنش رسیده است،بیآنکه سخنی بگوید دمی چند میخکوب بر جا ایستاد و سپس چون ادب خود را بنابر سنت شرقیان بدین وسیله نشان داد همچنان که آمده بود بیرون رفت.
از آنجا که عروس دختر شاه بود سربازان سراسر راه قراول ایستاده بودند،لیکن هر کدام به جای سرنیزه شمعی روشن به نوک سلاح خود زده بودند تا راه عروس رااز کاخ شاه تا خانهء داماد روشن نگه بدارند.
9 میگویند که معیر 000,160 لیره خرج این عروسی کرد که 000,80 لیرهء آن در کار کابین عروس و هفت شبانه روز جشن و میهمانی رفت و 000,60 لیرهء آن به حضور شاه پیشکش شد و بیست هزار دیگر به مادر شاه رسید.
اندکی بعد وزیر امور دول خارجه خواهری از شاه را بزنی کرد و ما شاهد عروسی دیگری بودیم ولی شکوه عروسی پسر معیر را نداشت؛آخر وزیر امور دول خارجه،برعکس همکار خود در وزارت خزانه،ممر چندانی برای انباشتن جیب ندارد.
بعضی از دوستان پینهدوز خوانندهء دورهگردی را به عروسی آورده بودند و او بیهمراهی کسی تنها آواز سر داده بود و میهمانان کیف میکردند ولی داماد خجل میشد.
اگر مسافت طولانی بود از اسب استفاده میکردند ولی در اینجا رهگذر عروس را از خانهء وی تا خانهء داماد قالی انداخته بودند.
(8)«میگویند معیر الممالک میوههای باغ شهری خود را از قبیل آلبالو،گیلاس و گوجه داده بود برای مدعوین نقل گرفته بودند."