چکیده:
هدف اصلی این مقاله بررسی ویژگیهای شخصیتی مدیران وفق در بخش تعاون با برنامههای آموشی مدیریتی آنان میباشد.نتایج به دست آمده در این مقاله حکایت از آن میکند که میان برخی از صفت فردی مدیران از یک سو و میزان موفقیت آنان رابطه معناداری وجود دارد،در حالی که چنین رابطهای با برخی از ویژگیهای آنان به چشم نمیخورد.بررسیهای موجود نشان میدهد که میان صفاتی نظیر هوش،قابلیت تصمیمگیری،نوآوری و ابتکار،رهبری،اعتماد به نفس و میزان قاطعیت مدیران با جنسیت آنان رابطه معناداری وجود دارد.اما بین ویژگیهای دیگری همچون وابستگی به نیروی انسانی با میزان کارایی مدیران رابطه چندانی وجود ندارد. تحلیل دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که بین صفاتی همچون انگیزه فردی و نیاز به فراگیری برنامههای آموزشی مدیریتی از یک سو و میزان موفقیت مدیران رابطه معناداری وجود داشته،ولی کمیات دیگری همچون،امنیت شغلی،پاداش مالی با میزان موفقیت آنان رابطه معناداری به چشم نمیخورد.
(گی و چان،2005)[13]معتقدند که مدیرانی که ارزیابی مثبتی از میزان موفقیت خود دارند،این احساس آنان ناشی از دارا بودن برخی صفات فردی از یک سو و آموزش مهارتهای مدیریتی از سویی دیگر میباشد.به علاوه آموزش و موفقیتهای مدیریتی بر روی کارایی مدیران تاثیر مستقیم میگذارد.
خلاصه ماشینی:
"حاصل آن این سوال است،مدیران موفق در حوزه برنامهریزی آموزشی در بخش تعاون چگونه افرادی هستند؟چه چیز موجب میشود که یک فرد،مدیر موفقی شود،حال که شخص دیگری در همان موقعیت ناموفق است؟آیا موفقیت ریشه در شخصیت،هویت و ویژگیهای فردی افراد دارد یا به دلیل استفاده از اصول و فنون خلاقیتهای مدیریتی در برنامهریزی آموزشی است؟برخی از صاحبنظران معتقدند که موفقیت یا شکست هرسازمانی بیشتر ناشی از خصوصیات فردی مدیران است.
از اختلاف نظرها و تجزیه و تحلیل آنها میتوان چارچوب ثابتی از صفات را برای موفقیت مدیران بخش تعاون ارائه داد و یا از الگوهای موفقیت سایر جوامع استفاده کرد،از اینرو ذهن انسان به تحقیق و تفحص واداشته میشود تا به جستجوی مجموعهای از خصایص و ویژگیهای مدیریت برنامهریزی آموزشی و سازمانها موفق،همچنین انگیزههایی که آنان را به سوی موفقیت سازمانی سوق میدهد بپردازد.
نتایج بررسی (هوشمندیار،2005)[8]در این زمینه نشان داد که برای کسب موفقیت،انگیزه شرط اول را دارد و دو عامل توانایی و میل برای انجام کارها و سلامت ذهنی از مهمترین عوامل در کسب موفقیت هستند(توسی،1994)[21]برخی روانشناسان در مطالعه افراد موفقی چون «چرچیل»و«روزولت»به این نتیجه رسیدند که صفات انگیزشی آنان بیش از هرعامل دیگری در موفقیتشان سهیم بوده است.
چارچوب نظریه(هشت پارامتر مدیریتی آنالویی،1999) در تلاش برای جلب توجه به این واقعیت که کار مدیریتی کاری پیچیده بوده و مستلزم آن است که مدیران،به ویژه مدیران موفق،برخورد موثر و کارآمدی با شغل خود،با سایر کارمندان،و با شخص خود داشته باشند،در این مقاله کوشش شد تا جنبههای بررسی میزان اثر آموزش و موفقیت مدیریت در سازمانهای بزرگ و ارتباط آن با برنامهریزیهای آموزشی مدیریتی مورد مداقه قرار گیرد که کانون توجه تحقیق حاضر را تشکیل میدهند."