خلاصه ماشینی:
"گرچه در این بررسی بیشتر به عوامل خارجی مداخلهگر در افغانستان به ویژه دیپلماسی قدرتهای بزرگ جهانی در دوران پس از کودتای کمونیستی،تهاجم ارتش سرخ و همچنین تلاشهای میانجیگرانهء سازمان ملل و نتایج انعقاد معاهدات ژنو پرداخته میشود،اما نقش تعیینکننده پاکستان در طول دوره اشغال افغانستان در تجهیز گروههای مخالف مجاهدان نیز مورد توجه است.
در گوشهء دیگری از این کتاب آمده است که به لحاظ آنکه ایران در آن فاصله از لحاظ اقتصادی در آسیا به علت بالا رفتن قیمت نفت توسعهء چشمگیری یافته بود و همچنین از لحاظ قدرت نظامی نیز قدرت قابل توجهای در منطقه کسب کرده بود،درصدد برآمد تا نفوذ شوروی در کشورهای همسایه را محدود کرده و کابل را وارد حلقهء امنیتی و اقتصادی متمایل به غرب نماید،قرار بر آنمگراینکه بود که تهران مرکز آن حلقه باشد و هند و پاکستان و دولتهای خلیجفارس را نیز در برگیرد.
قدرت حاکمه ایلات متحده از همان آغاز به دو جناح تقسیم شده بود:''خشونت گرایان‘‘که خواها آن بودند که نیروهای شوروی را در افغانستان تضعیف کرده و بدینسان قضیه ویتنام را تلافی کند و''معامله گران‘‘که قصد داشتند از طریق ترکیب دیپلماسی و فشار نظامی آنها را مجبور به خروج نماید(ص 4).
اما''خشونت گرایان‘‘تا آخر در مقابل معاهدات ژنو ایستادند واصرار داشتند که آمریکا باید برتغییر رژیم کمونیستی افغانستان به عنوان شرط امضای معاهده تأکید کند‘‘ اما از طرف دیگر در پاکستان ژنرال ضیاء الحق که مدت زیادی از کودتای او(برعلیه)''ذو الفقار علی بوتو‘‘نمیگذشت بر آنمگراینکه بود که از طریق مطرح کردن هرچه بیشتر مسأله افغانستان نفوذ و مشروعیت خود را در پاکستان توسعه بخشد."