خلاصه ماشینی:
"از همین رو،آنجا که افضل در مورد فعالیتهای بیبی برای باز گشودن دبستان دوشیزگان و نامه نگاریهایش به وکلای مجلس که در مجلس متحصن بودند سخن میگوید میخوانیم که بیبی:«نامهای تهیجکننده همراه لچک سرش فرستاد که مفاد آن این بود یا برای حفظ مشروطه پایداری کنید و یا لچک مرا سر کنید» (همانجا)آیا این همان سخن سعدی نیست که لباس زنانه را مرادف شرم میداند و میگوید«ای مردان بکوشید یا جامهء زنان بپوشید»؟ افضل در آغاز جوانی در باب مسئلهء تعدد زوجات ساده انگار است وی در این دوران چنین نوشته بود: مثلا این خانم از مادر بزرگشان نصیحت شنیده اند که نگذار شلوار شوهرت دو تا بشود که سرت زن میارد[میاورد].
نامهای که هفده سال بعد نوشته نامهء زنی است که تجربه زندگی زخم عمیقی بر او زده: مثلا اگر شما مردان چند زن عقدی و لاتعد و لاتحصی صیغه برای یک نفره خود در منزل نگاه بدارید و اگر در یک رختخواب دو تا زن یکی را به طرف راست و دیگری را به چپ بخوابانید،زن باید ابدا نفسی نکشد و شما را فاعل مختار بداند و در حضور او هرچه فجایع و خلاف حس بشری رفتار کنید او باید نگاه کرده با شما خوشرفتاری و مکارم اخلاق نشان بدهد؟ولی در مقابل اگر زن شما گوشهء چادرش توی کوچه کنار رفت از عقب با لگد به او بفرمائید«پدر سوخته چادرت را بکش جلو،مگر کوری؟»(ص 87) در همین دوره افضل که به مسئله به صورت مشکل عمیقتری نگاه میکند از ضرورت تغییر قوانین سخن میگوید:«اگر این قانون تعدد زوجات و همینطور بیمبالاتی که در تعیین ازدواج برای پسر و دختر موجود است تغییر نکند،هیچ وقت پایهء این تزلزل داخلی زن و شوهر از بین نمیرود»(ص 88)."