خلاصه ماشینی:
"ژاله پیرنظر* چهرهء یهود در آثار سه نویسندهء متجدد ایرانی هدف این مقاله بررسی مختصری است از چهرهء یکی از اقلیتهای مذهبی -اقلیت یهودی-که به خامهء نویسندگان غیر مذهبی ایران در ادبیات منثور نیمهء اول قرن بیستم ترسیم شده است.
در قرن حاضر،به دنبال دگرگونیهایی که در روند اندیشه و سیاست در ایران رخ داد،برخی از روشنفکران متجدد و غیر مذهبی جامعه،به بازسازی هویت ملی و ایرانی خود برمبنای نژاد آریائی ایران باستان پرداختند و در این مسیر ضدیت با نژاد سامی را پیش گرفتند و نه تنها اعراب بلکه یهودیان ایرانی را نیز که به این نژاد تعلق دارند مورد حمله و انتقاد قرار دادند و با آنان به مثابه انسانهای غیر ایرانی و غیر خودی روبرو شدند.
گرچه احساسات و تعصبات ضد عرب در ایران تازگی نداشت و از زمان فردوسی به بعد در هر دوره به شیوههای گوناگون و کموبیش به چشم میخورد،اما به نظر میرسد که این ضدیت با اعراب در مورد میرزا آقا خان کرمانی و پس از او هدایت به ضدیت شدیدتری نسبت به اسلام و نژاد سامی تعمیم یافته است.
و به نظر میرسید که هر دوی این گرایشها با قدرت مساوی در ایران زمین بهطور یکجا تجلی یافته است:ایرانیان به مانند نازیها به نژاد برتر آریائی تعلق داشته و به مانند فاشیستهای ایتالیائی نیز دارای میراثی کهن و پشتوانهای از امپراطوری و تمدن باستانی میباشند که به آن تکیه نمایند»29 بدین ترتیب تقارن دو گرایش،یکی تکیه بر تمدن باستانی و دیگری تأکید بر برتری نژاد،چنان معجونی قوی ساخت که نژادپرستان ایرانی آن زمان را به ادعاهای کشورگشائی از یک جانب و پاک گرداندن نژاد از جانب دیگر کشانید."