خلاصه ماشینی:
"اما این افراد باید به دو پرسش اساسی پاسخ دهند:نخست اینکه اندازه بهینه یا حد مطلوب جمعیت شهر چقدر است؟و دوم اینکه آیا مسائل و مشکلات موجود در شهرها ناشی از توسعه سریع اندازه شهر است،یا آنکه مسائل دیگری همچون سیاستهای نادرست توزیع منابع اقتصادی،نبود طرح آمایش،تمرکزگرایی شدید نظام سیاسی و بیکفایتی نخبگان سیاسی و اداری و همچنین فقدان یا ضعف فرهنگ مدنی یا سرمایه اجتماعی در نزد شهروندان و مدیران این مشکلات را پدیدآورده است؟در هر حال اندازه اجتماع (Community size) همواره به عنوان یکی از متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر زندگی شهری مطرح است.
برای یک فرد ساکن در شهر کوچک که در پناه حمایت خانواده قرار دارد،شبکه اجتماعی (Social Network) مستحکم و کارآمد خویشاوندی از او حمایتهای لازم را در مقابل بیکاری، اگر فردیت به معنای موقعیت فراهمآورنده خلاقیت و نوآوری و پیشرفت درنظر گرفته شود،آنگاه نباید انتظار چندان زیادی از امکان تحقق تحرک،نوآوری و تنوع در شهر کوچک داشت غلبه فرهنگ عینی و مادی در زندگی کلان شهری سبب میشود تا«فرد خواهان ویژه بودن و یکتا بودن در حد اعلای درجه بشود تا بتواند جوهر شخصی خود را حفظ کند بیماری،و از کارافتادگی فراهم میآورد.
اگر گروههای اجتماعی متعدد که در زندگی شهری وجود دارند نتوانند در چارچوب اهداف عام نظام اجتماعی کلان با یکدیگر به تعامل و همکاری بپردازند،این وضعیت تأثیرات منفی بر حیات اجتماعی میگذارد که از آن جمله است انزوای بر عهدهء مدیریت شهری است که با اتخاذ راهکارهایی چون فراهمآوردن عرصههای گفتوگو و تعامل و حمایت از شکلگیری تشکلها وگروههای داوطلب از شدت فردگرایی بکاهد و زمینههای مشارکتپذیری را برای پدیدآمدن فرهنگ شهری مشارکتجو فراهم کند گروههای فقیر و افزایش چرخههای فقر و بزهکاری."