چکیده:
فروپاشی شوروی(مانع سیاسی- ایدئولوژیکی)صورت پذیرفت. فرهنگ فوردیسم/پلاستیکی،مصرف انبوه و توسعه تمامی زمینهها،اینک در ابعادی جهانی رشد کرده و مرزهای ملی را از میان برده است. آثار شگرف این امر به شهر و فرهنگ شهری هویداست.مدیران شهر در شرایط کنونی کشور با دشواریها و امکانات در حال شکلگیری روبرویند و در این میان شهرها چارهای جز مستقل شدن و ادارهء خود ندارند. فرهنگ را میتوان متشکل از ارزشهای گروهی معین و هنجارهایی دانست که از آن پیروی میکنند و کالایی مادی پدید میآورند. فرهنگ با زندگی شهری بالیده و راه تکاملی پیموده است.شهر واقعی،فارغ از زمان و مکان، بدون فرهنگ بیمعناست.فرهنگ شهری پدیدهای هزار تو و کهنسال است که هر روز نو میشود.فرهنگ شهری همراه با دگرگونیهای شگرف سدهء بیستم،چنان دگرگون گشته است که با تحولات این مفهوم در گسترهء تاریخ آن برابری میکند. همهء عناصر شهری بهطور مستقیم و غیرمستقیم از فرهنگ متأثر میشوند و در مواردی نیز بر آن اثر میگذارند.برای یافتن راهی منطقی و روشمند برای پاسخگویی به پرسشهایی چون«فرهنگ انسانی در متن شهری چیست؟»،میتوان از الگوی تحلیل سه سطحی بهره جست.این الگوی نوپا گذشته از دو سطح کلان و خرد،سطح میانهای نیز دارد. برداشت ایستا از فرهنگ شهری آن را در سطح میانه که به سازمانها وگروهبندیهای اجتماعی اختصاص دارد،قرار میدهد.سطح خرد به فرد و رفتار و سطح کلان به ساختار جمعی میپردازد. دربرداشت پویا از فرهنگ شهری،ارتباط متقابل سه سطح پیشگفته الزامی میگردد. برنامهریزان شهری به هنگام برخورد با فرهنگ شهری از رابطهء ارزشها،هنجارها، روابط انسانی و ساختار شهر و بالاخره برنامهریزی شهر یاد میکنند.جامعهشناسان فرهنگ شهری را در معنای شهری بودن میجویند.برخی غیرشخصی شدن را مهمترین ویژگی فرهنگ شهری میدانند که روابطی با واسطه است نه چهره به چهره. مبارزات گروههای اجتماعی،و به ویژه جنبشهای اجتماعی تهیدستان،خودبخش مهمی از فرهنگ شهریاند. دگرگونی مفهوم کار و کمرنگ شدن مفهوم اداره،امکان انجام کارهای اداری در همهجا تنها به شرط دسترسی به رایانهای متصل به مرکز اطلاعاتی،از دستاوردهای جهانی شدن اقتصاد است.جهانی شدن واقعی با اختراع ریزپردازنده و تراشه و پوشش ماهوارهای فضای جهان(مانع علمی-فنی)و برنامهریزی
خلاصه ماشینی:
"بسیاری در پس مفهوم باز زندهسازی مرکز و اندرون شهر نابودی طبقه پایین ساکن این محلهها و ورشکستگی مغازههای کوچک و کمسرمایه اما قدیمی محله،و در یک کلام اشغال محله و نابودی هویت کهنه آنرا میبینند تقویت جامعه مدنی،تقویت عرصه عمومی و تقویت شهروندی خود به تعریف دوبارهء فرهنگ شهری منجر شده است ویلیام جولیوس ویلسون (William Julius Wilson) جامعهشناسان سیاهپوست دانشگاه شیکاگو،در اثر معروف خود به نام«سیاهان فروتر از طبقه»به خرده فرهنگ سیاهپوستان ساکن محلههای فقیرنشین(گتو)که خصایصی چون ارتکاب جرم،اعتیاد به مواد مخدر و الکل، فرزندآوری بدون ازدواج و بالاخره ناثباتی شغلی از ویژگیهای آنان است،میپردازد و طی بررسیهای جالبی نشان میدهد که گرچه از میزان ظاهرینژادپرستی کاسته شده است،لیکن شرایط اکثریت سیاهپوستان-یا به قول امروزیها«امریکاییان افریقایی تبار»-به مراتب بدتر شده است.
اتفاقا فضای شهری ایران،چنان مملو از بناهای دربردارندهء نوعی یاد عمومی و خاطره جمعی است که زمینه باززندهسازی آنها حتی از نظر اقتصادی نیز با معناست لیکن از زمان کریمآقا بوذرجمهری تا امروز،ما پیوسته تیشه بر ریشه آن زده و بخش به همراه این تحولات،بیگانهستیزی،گسترش فردگرایی مفرط،از میان رفتن بخش عمده روابط اجتماعی نزدیک،ذرهای شدن تام و تمام،بریدگی از شبکههای روابط اولین و دومین،دگرگونی خانواده و اوقات فراغت و بالاخره به اوج رسیدن از خودبیگانگی،روانپریشی،اضطراب،ترس و خودکشی و نظایر اینها نیز از راه رسیدهاند مهمی از آن را از صفحه روزگار پاک کردهایم."