خلاصه ماشینی:
"از جمله این که: آیا این نوشتهی پلام،که حاصل مجموعه سخنرانیهای رادیویی او دربارهی معرفت تاریخی است،جلوهای از تاریخمندی معرفت تاریخی نیست؟آیا آنچه پلام به عنوان عینیت تاریخی از آن یاد میکند و آن را«تاریخ»مینامد،متأثر از قرائتهای متجددانه و اومانیستی تاریخ نیست؟آیا انتخاب کتاب و انتخاب زمان ترجمهی آن توسط مترجم و از آن مهمتر،مقدمهی طولانی مترجم در ابتدای کتاب،که بخشهایی از آن نوشتهای شبه تاریخی و بیانیهای سیاسی است،گویای هم پیوندی وی با مراجع و نظام ارزشیای نیست که عامدانه و گاه موذیانه گمان میورزد با ترویج آن به فربه شدن دانش تاریخی یاری میرساند؟و آیا حقیقتا پلام به تفسیر یک سویهی مترجم از اثرش باور داشته است یا این مترجم به حسب نگرش خویش یک وجه را پر رنگتر کرده است؟و آیا در منظری فراتر از این مباحث،میتوان گفت تاریخ همین گذشتهها و مجادلات مورخانه در مورد آنها است و اهل تاریخ به رغم این مباحث،گاه با خودآگاهی و اغلب بیتوجه به آن،به کار خویش مشغولند؟از منظری دیگر نیز سخنان پلازم قابل تأمل است.
جدای از این موضوع،نکاتی از کتاب که میتواند پاسخی به پرسشهای مطرح شده در دیگر بخش نوشتار حاضر باشد،گویای موارد زیر است: دیدیم که نوشتهی پلام دربارهی سیر معرفت تاریخی،نه تنها نشانهای بر تاریخمندی معرفت تاریخی بود که تجویز نهایی او نیز افق دیگری را علاوه بر موارد پیشین در برابر مورخ میگشود،که اینک با گذشت حدود چهار دهه بعد از سخنان پلام،هوداران زیاد و رونق چندانی ندارد."