خلاصه ماشینی:
"بنابراین،هرچقدر هم که سبک،شخصی باشد،چیزی بیش از فردیت محض را بیان میکند و از آنجا که سبک،القا کنندهء معنی است، تصویرگران باید سبکی برگزینند که متضمن در آنها از تأثیر خاص داستان باشد و نه آنکه به نحو ناخودآگاه،تجربهها و یا صرفا سلیقه شخصی ایشان را منعکس کند.
آنچه مورد بحث قرار میدهم،روش ویژه هنرمندان تصویرگر،برای بیان سبکهای متون مختلف،با استفاده از فهرستی از سبکهای از پیش موجود است تا بتوانند اطلاعات لازم را درباره داستانی که تصویر میکنند،انتقال دهند.
Barbara Bader کار تصویرگران ایجاب میکند که بیشتر با سبک افراد دیگر(یعنی با ویژگیهای متمایز نویسندگان)ارتباط برقرار کنند و نه با سبک خود، تصویرگران،هنرمندان همیار هستند و به اثری که از پیش وجود داشته است،عنصر تازهای اضافه میکنند.
«بیش از آنکه درک صحیح ما از معنای اصلی این سبکها اهمیت داشته باشد،درک امروزی ما از این آثار است که به آنها ارزش روایی میبخشد.
اگر این،به آن معناست که همهء این کتابها در حکم بازیچههای کودکانند،پس تمام داستانها نیز چنینند و از آن جا که انتقال اطلاعات روایی،هدف اصلی است و نه زیبایی محض آنها،و نیز چون معنی داشتن آنها مهمتر از صحیح یا زیبا بودنشان است،تصاویر کتابهای تصویری،وجه اشتراک بسیاری با کارتونها دارد.
این خطوط محکم و قوی که ثبت دقیق رنگها را ممکن میسازند،به بیان روایت نیز کمک میکنند و این نهفقط بهسبب آنکه خطوط قوی میتوانند حرکت و احساس را نمایش دهند بلکه همچنین،به این دلیل است که موضوع اصلی هر تصویر باید بهوضوح از زمینه خود جدا شود تا ما بهخوبی آن را بهعنوان یک شیئی مشخص ببینیم."