چکیده:
بیتردید آیات قرآن و روایات معصومین (ع) مهمترین منبع استنباط احکام به شمار میروند. از جمله روایاتی که به دلیل کارآیی گستردهی آن در مباحث فقهی، شهرت یافته و به عنوان یکی از مهمترین قواعد فقهی به شمار میرود روایت «لاضرر ولاضرار» است. هر چند پیرامون این قاعده، مباحث گوناگونی مطرح است اما در این نوشتار، بر خلاف آنچه که مسلم دانسته شده و با ملاحظهی آن راه را بر اثبات انبوه احکام کاربردی بستهاند، با رویکردی نوین و استدلالی اثبات شده است که این قاعده علاوه بر اینکه با ممانعت از ورود ضرر به افراد، نقش بازدارندهای دارد، میتواند با اثبات احکام مقتضی، نقش سازندهای نیز ایفا کند. این مهم بر بسیاری از فقیهان گران آمده و در مقام انتقاد، آن را مستلزم تأسیس فقه جدیدی دانستهاند. در این جستار، به این شبهه و سایر اشکالات وارد شده پاسخ داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"3- در مورد کسی که مال دیگری را به فردی تعارف کرده و او نیز به این خیال که آن چیز از آن تعارف کننده است آن را خورده و به این ترتیب مجبور به پرداخت خسارت به صاحب مال شده است، برخی از فقیهان به استناد قاعدهی غرور به ضمان او حکم کردهاند و شیخ انصاری در تأیید این نظر به قاعدهی نفی ضرر استناد کرده با این توجیه که الزام به پرداخت خسارت توسط فردی که در نتیجهی فریب خوردن، نادانسته مال دیگری را تلف کند، بدون اینکه حق رجوع به فریب دهنده را داشته باشد حکمی است که موجب ضرر عظیمی میشود و صرف اینکه عوض آن مال به او باز گشته موجب دفع چنین ضرری نمیشود.
این استناد مورد انتقاد عدهای از فقیهان قرار گرفته و گفته شده است که پیامبر(ص) پس از آنکه سمره از انجام وظیفه در قبال مرد انصاری سر باز زد به منظور دفع منکر و مقدمهای برای حفظ حق او و سدی در مقابل فساد، او را بر کندن نخل مسلط کرده است، بنابراین آنچه رفع شده است در اصل تسلط سمره بر مال خودش بوده و ضرر هم از ناحیهی او بوده و معلوم است که این، یک امر وجودی است و نه عدمی(مکارم شیرازی، القواعد الفقهیه/1/ 88)."