چکیده:
سرزمینهای حوزه شرقی خلافت اسلامی مقارن تهاجم مغول با اوضاع و احوال ناخوشایندی روبرو بود. فقدان
حکومت مرکزی مقتدر، تعدد قدرتها، درگیریهای فراوان امیران بلاد برای کسب قدرت بیشتر، ستم والیان و حاکمان
شهرها به مردم، افزونخواهیهای سلطان محمد خوارزمشاه، قصد خلیفهالناصر برای تجدید مجد و عظمت از دست رفته
عباسی، رویارویی و درگیری خلیفه و سلطان، فتنههای اسماعیلیه، خرافیگری صوفیان، تعصبها و مشاجرههای مذهبی،
افزونی پیدرپی مالیاتها، قحطی، زلزله و بیماریهای گوناگون از جمله مشکلاتی بود که مردم این سرزمینها با آن روبه رو
بودند. همچنین برآمدن حکومت تازهنفس و مقتدر چنگیزخان در دشتهای مغولستان مسئلهای بود که موجب تحولات
عمده در جهان اسلام، و به ویژه شرق اسلامی گردید.
خلاصه ماشینی:
فقدان حکومت مرکزی مقتدر، تعدّد قدرتها، درگیریهای فراوان امیران بلاد برای کسب قدرت بیشتر، ستم والیان و حاکمان شهرها به مردم، افزونخواهیهای سلطان محمد خوارزمشاه، قصد خلیفهالناصر برای تجدید مجد و عظمت از دست رفته عباسی، رویارویی و درگیری خلیفه و سلطان، فتنههای اسماعیلیه، خرافیگری صوفیان، تعصّبها و مشاجرههای مذهبی، افزونی پیدرپی مالیاتها، قحطی، زلزله و بیماریهای گوناگون از جمله مشکلاتی بود که مردم این سرزمینها با آن روبه رو بودند.
(مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، امیرکبیر، تهران، 1364 ش، چاپ سوم، 419) الناصر با توجه به قدرت فراوانی که سلطان محمد کسب کرده بود، ناچار از فرستادن خلعت و منشور حکومت برای وی گردید ولی با اتخاذ سیاستهایی نیز، سعی داشت او را به کناری زده، قلمرو وی را تحت نفوذ خود درآورد.
پیوستن به فرقه جوانمردان (ابناثیر، 12/440، ابن طقطقی، محمد بن علی، الفخری فیالآداب السلطانیه و الدول الاسلامیة، تصحیح در نبرگ، شالون، چاپخانه مرسو، 1894 م، 434) و اعطای مناصب عالی به شیعیان (ابنطقطقی، 437 و 439؛ هاجسن، ه گ، فرقه اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، کتابفروشی تهران، تبریز، 1343 ش، 395) در دستگاه خلافت، در واقع تندکردن تیغ برّان شیعیگری خوارزمشاهیان از یک سو، و فداییان اسماعیلی، از سوی دیگر بود.
(جوینی، 2/92 و 1/49؛ بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، نشر دانشگاهی، تهران، 1367 ش، چاپ اول 1/67) در زمان پدران سلطان محمدخوارزمشاه و به هنگام پادشاهی اتسز (551-535ه ق) قراختاییان با تسلط بر ماوراءالنهر با خوارزمشاهیان همسایه شدند، و ایشان به ناچار برای سدکردن راه مهاجمان تازه نفس متعهد شدند هر ساله خراجی به گورخان بپردازند تا وی متعرض خاک آنان نگردد.