چکیده:
مرزها استراتژیکند؛ در واقع مرزها به عنوان نمونه و حتی نماد استراتژیک بودن معرفی میشوند. این نوارها،
محورهای رویاروییهای احتمالی بوده و بیشتر برخوردهای محسوس دولت - ملتها در آن جا آشکار میشود.
ریشههای تکوین و تبدیل منطقه سرحدی به خط مرزی ، ناپایداری مرزها در طول تاریخ، کارکرد مرزها در همگرا و واگرا
نمودن مردم در دو سوی خود و نقش مبادلاتی مرزها، در استراتژیک شدن این نوارها نقش داشتهاند.
این مقاله ضمن ارایه چارچوب کلی طبقهبندیهای مهم پیشین، در صدد برآمده است تا با استفاده از معیار
کارکردهای استراتژیک مرز، طبقهبندی نوینی از مرزها ارایه دهد. در عین حال ، این پژوهش مدعی است که این
طبقهبندی، حداقل در مورد مرزهای ایران با همسایگانش انطباق و سازگاری دارد.
خلاصه ماشینی:
به عنوان نمونه، مرزها علاوه براین که محدود کننده حرکت آزادانه مردم و کالاها هستند، در تحرکات آفندی و پدافندی ذیر،" اصل قابلیت" را تحت تأثیر قرار میدهند (کالینز، جان ام، 1370 ، ص 318) چنانچه ممنوعیت سیاسی عبور دادن ذیروهای نظامی از مرزها، مانع عمدهای برای تعقیب مخالفان مسلح دولتها تا درون خاک کشور همسایه است.
جغرافیدانان سیاسی علاقمند به مرز، با درک این ضعف ، یعنی مدّ نظر قرار نگرفتن کارکردهای استراتژیک در طبقهبندی های مرزی ، سعی در ارایه طبقهبندیهایی از مرز براساس کارکردهای آن داشتهاند؛ اما این گروه بندی ها ذیز به دلیل غفلت از جنبههای نظامی و دفاعی ، چندان موفق نبودهاند.
در ضمن وجود همین خطوط است که وحدت سیاسی را در یک سرزمین که ممکن است فاقد هرگونه وحدت طبیعی یا انسانی باشد ، ممکن می سازد( میر حیدر، دُرّه، 1375 ، ص 55 ) در واقع مرزها به دلیل این که محدود کنند فضایی اعمال حاکمیت و حرکتها در دوسوی خود هستند، مهمترین ابزار دولتها برای همگن سازی و مشابهسازی فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی شهروندان به شمار می روند.
این نوع مرزها که به تعبیری در شمار مرزهای رو به زوالاند (همان جا، ص 141)، به چند گروه زیر تقسیم می شوند: الف - مرز امن متحدین تاریخی مرزی است که دو یا چند دولت - ملت با فرهنگ ، زبان ، مذهب و به ویژه دارای ساختار سیاسی - اقتصادی مشابه را از یکدیگر جدا می سازد.