چکیده:
ما در این مقاله ضمن بیان شگردها و ترفندهای نوین استعمار چون شبیخون فرهنگی و انعکاس آن در آثار
نویسندگان و شاعران متعهد مصر به بررسی موضع این اندیشمندان و فرهیختگانپرداختیم.
پس از بررسی آثار ادبی نویسندگانی که در مقابل جامعه و تحولات اجتماعی خود را مسؤول میدانستند، معلوم شد
که این قشر از نویسندگان و شاعران را میتوان به سه گروه تقسیم کرد:
گروه اول: چون قاسم امین و سعد زغلول که به استقبال این تهاجم فرهنگی به عنوان یک تحول اجتماعی میشتابند
و گروه دوم چون المنفلوطی، الرافعی، محمد عبده و احمد محرم که با تمام قدرت و توان خویش در مقابل این شبیخون
فرهنگی ایستادگی میکنند، و گروه سوم چون احمد شوقی و حافظ ابراهیم راه میانه را در پیش میگیرند.
خلاصه ماشینی:
اما به هر حال او سلطه خود را بر ملت مصر تحمیل کرده و در پی آن با حوادث بعدی این کشور همراه شده است چنانکه محمود سامی الکیالی یکی از نویسندگان آگاه مصری به این پیوند ناگسستنی اشاره میکند و میگوید: و اعْتِقَادِی أنَّ مَوقِفَ الشَّرقِ مِنْ حضَارَة الغَربِ قَدْ خَرَجَ عَنْ طَوقِنَا لأنَّنَا فِی الواقعِ لانَسِیر وَرَاءَ هَذِهِ الحضَارَةِ فَحَسْبُ بَلْ هِیَ الَّتِی تَفْرضُ نَفْسَهَا غَلَیْنَا فَرْضَةً.
با نگاهی به آثار ادبا در مییابیم که استعمار برای رواج این فساد و بی بند و باری ابتدا با تیرهای تبلیغاتی خود ارزشهای اعتقادی و دینی ملت شرق را هدف قرار داده است تا این باورها، اعتقادات، بایدها و نبایدهایی که در وجود ملت ریشه دوانیده و جزء هستی و وجود آنان گشته است، آن را کم رنگ جلوه دهد، و یا گاهی حتی آنها را ضد ارزش معرفی کند تا ملت در خود احساس نیاز به یک فرهنگ و اعتقاد جدید پیدا کند و با آغوش باز پذیرای فرهنگ به اصطلاح متمدن غرب شود چنانکه احمد محرم شاعر متعهد و دلسوز مصری در قصیدهای تحت عنوان "فی ذکری المولد النبوی " این حمله استعمار به ارزشهای اخلاقی و اعتقادی توسط دست نشاندگان و نوکرانش در مصر را با الفاظی زیبا و بیانی شیوا به تصویر میکشد و میگوید: (احمد محرم 1984 دیوان ج 2 ص 829 و 830).