چکیده:
از آنجاکه عنوان این مقاله مربوط به ادبیات و عناصر تشکیلدهندهء آن میباشد،پرداختن به سه محور اساسی،یعنی:تعریف ادب و ادبیات،عناصر تشکیلدهندهء آن و بالاخره تحلیل اینعناصر در یک متن ادبی،ضروری مینماید.با چشمپوشی از معانی لغوی واژهء"ادب"که در کتب لغت به تفصیل به آنها پرداخته شده است و با صرف نظر از تعاریف متعددی که از طرف صاحبنظران و نقادان ادب،دربارهء معنی اصطلاحی ادب و ادبیات ارائه شده است،اگر بخواهیم یک تعریف جامع و مانع و در عین اختصار،از ادبیات بدست دهیم،خواهیم گفت:ادبیات،بیان جنبههای مختلف زندگی است در قالب و ساختاری زیبا و هنرمندانه،و وجه تمایز یک متن ادبی از سایر متون،در اثرگذاری،احساس برانگیزی وتوانایی آن در ایجاد علاقه و صمیمیت در مخاطب است؛به عبارت دیگر یک متن ادبی،با بیان غیر مستقیم حقائق زندگی و مسائل گوناگون،مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
عاملی که باعث انگیزش احساسات مخاطب میشود و متن ادبی را در نظر او شیرینو جذاب میکند،دو عنصر عاطفه و تخیل است که متون علمی7فلسفی و دیگر متون،اغلب فاقد آن هستند؛اما دوعنصر اندیشه و اسلوب،در تمام متون ادبی و غیر ادبی مشترک میباشد،هرچند که اندیشهها و اسلوبهای موجود در هرمتنی،ویژهء همان متن است،برای مثال: اندیشهها و افکار به کار رتفه در یک متنادبی،با اندیشهها وافکار متون علمی متفاوت است،بنابراین یک متن ادبی از چهار عنصر عاطفه،خیال،اندیشه و اسلوب تشکیل میشود که از این میان،دو عنصر عاطفه،و خیال مختص متن ادبی و دو عنصر اندیشه و اسلوب مشترک میان متن ادبی و دیگر متون است،هرچند که هرمتنی،بهطور متفاوت،از این دو عنصر(اندیشه و اسلوب)برخوردار میباشد و نیز هرمتنی،اندیشههعا و اسلوبهای خاص خود را دارد.
(سید قطب، ص 01،0991) اگر به تعرایف یاد شده نیک بنگریم،بیتردید به نقاط مشترکی در آنها میرسیم که ما را از پریشان بحثی و تعدد تعاریف بینیاز خواهد کرد؛آنجاکه میخوانیم ادبیات تابلوی زیبایی از زندگی است که ادیب هنرمند آن را با استفاده از حروف، کلمات و احساسات خود ساخته است و آنجاکه گفته میشود،ادبیات متون جاودانه و محبوب مردم است و آنجاکه عمر فروخ ادبیات را"الکلام الجید نثرا و شعرا"میداند و آنجاکه بیان والاترین و بهترین افکار در بهترین قالب و ساختار ادب و ادبیات گفته میشود و همگی،با چشمپوشی از اختلافهایی جزئی،به نقطهیی مشترک اشاره دارند و آن اینکه وجه تمایز اثر ادبی از تعبیر یا اثری صرفا علمی و فلسفی،زیبایی،اثرگذاری،احساس برانگیزی و توانایی آن در ایجاد علاقه و صمیمیت در مخاطب است چنانکه اهل ادب،هرچه قدر که در بیان مفهوم ادب باهم اختلاف داشته باشند،در این نکته اتفاق نظر دارند که بین آثاری چون"ایلیاد هومر"،"شاهنامهی فردوسی"،"بهشت گمشدهی میلتون"،"کمدی الهی دانته"، "غزل حافظ"،"آثار شکسپیر"،"اشعار هوگو"،"آثار تاگور"یا داستانهای داستایوفسکی،شباهت و قرابتی تمام در کار است(عبد الحسین زرینکوب،ص 52 و 42، 5431)زیرا در همهی آنها عناصر چهارگانهی عاطفه،خیال،معنا و اسلوب مشترکند.