چکیده:
مباحث حقوقی از قبیل قرار دادهای صلح، خراج، قطاعه، تقسیم اراضی و ... در ارتباط با فتوح مسلمین در
منابع تاریخی اسلامی مطرح شده است. مسئله مهمی که باید در بررسی چنین گزارشهایی مورد توجه باشد،
شباهت و نزدیکی گزارش تاریخی با کتب احکام است که اصولا روش و بنای متفاوت از کتب تاریخی دارند. در
واقع عوامل و جریانهایی موجب شدهاند تا منابع به جای خبر صرف تاریخی از یک حادثه به هنگام وقوع آن به
شرح و بسط اموری بپردازند که مربوط به محدوده زمان معین نیستند، بلکه طی دو سه قرن ایجاد و تکوین
یافتهاند. در این مقاله سعی میشود با بررسی گزارشهای متنوع در باره قراردادهای صلح سواد اینگونه عوامل تا
حد ممکن نشان داده شود. در این ارتباط تحقیقات دنت(Dennett) درباره خراج و جزیه مورد ارزیابی قرار
گرفته است.
خلاصه ماشینی:
روایات دستهء سوم میگویند،عمر قسمتی از اراضی سواد را بین جریر بن عبد اللّه بجلی(رئیس قبیلهء که در عهد عمر در فتوح عراق شرکت داشتند)و افراد قبیلهء وی تقسیم کرد،ولی بعدا این زمینها را از آنان پس گرفت.
بهعلاوه باید سؤال کرد،اگر این گزارش چنانکه تأکید میکند مربوط به قوانینی است که به وسیلهء عمر بعد از فتح قادسیّه وضع شد،چرا فتوح و شرایط صلح سرزمینهای تا جیحون بدان الحاق شده است.
برخلاف نظر دنت با مداقه در تعدادی روایات در خصوص مناسبات ارضی و خراج در سواد و مقایسهء آنها معلوم میشود که برعکس ادّعای راویان شیوهء اداره و تملک اراضی در سواد بلافاصله بعد از جنگ قادسیّه بکار نرفته و به صورت روایت شده به وسیلهء عمر اتّخاذ نشده است.
در اینجا بدون اینکه روایات اخیر بر دو دستهء دیگر ترجیح داده شود،از مجموع آنها و از جریانهای تاریخی قرن اوّل هجری میتوان نتیجه گرفت که فاتحین بعد از یک جنگ سخت و طولانی نمیتوانستند به فاصله یک روز-مطابق منابع سعد روز بعد از فتح قادسیّه دربارهء اوضاع سواد در نامهای از عمر پرسش کرد-به مسائل ارضی بپردازند.
دنت با تأکید میگوید،شواهد کافی و قطعی بر اینکه عمر زمین سواد را ملک وقف میدانست، وجود دارد و در این اظهارنظر به بلاذری،طبری و ابو یوسف استناد میکند(دنت، جرزیه در اسلام،73،44،54)و در همین منابع روایات مخالف را نادیده گرفته است.