چکیده:
صحابه یا صحابی عنوان فخیمی است که جز فرهیختگان مقام رسالت را نشاید. از این رو در توصیف و تعریف صحابه، چه از پیامبر اکرم و چه از ائمه اطهار، توصیههای اکید شده و حرمت آنان را واجب شمردهاند. عمده، تعریف اصطلاحی صحابی است که امثال ابنحجر عسقلانی آن را چنین تعریف کردهاند: هر که با حضرت کمترین ملاقاتی داشته باشد و ایمان بیاورد و مسلمان بمیرد، جزء صحابه شمرده میشود. این تعریف از دیدگاه مکتب اهل بیت قابل قبول و نیز معقول نیست، زیرا عنوان«صحابی» عنوان عرفی مورد اتفاق همگان است. حتی به اطرافیانی که همواره حضور خدمت دارند مانند خدمه، راننده و فانوسکش، هر چند به شخص مورد نظر علاقهمند و فرمانبردار او باشند، صحابه نمیگویند، مگر آنکه همه همت خویش را مصروف کسب علم و معرفت از محضر شخصیت مورد نظر کرده باشند و هر یک جلوهگاهی از صفات حمیده و اخلاق کریمه او باشند. اصحاب پیامبر اسلام مانند حواریون حضرت مسیح، کسانی هستند که از برکات وجودی آن حضرت در حد بالایی بهرهها برده و کسب فیض کرده باشند.
خلاصه ماشینی:
"از این قبیل افراد ناشایست بسیارند که لقب صحابی بودن را یدک میکشند و شمهای از خلق و خوی پیامبر یا پایبندی به اصول شریعت در آنان دیده نمیشود؛ کسانی همانند عمروبنالعاص که ننگ آفرینترین رجال آن عصر بود، و ابو موسی اشعری که خیانت بزرگ را در مورد بزرگترین مرد جهان اسلام مرتکب گردید و در اواخر عمر ننگینش آن اندازه پیر و خرفت گردیده بود که جملاتی را به عنوان آیههای افتاده از قرآن مطرح میکرد، و مروان بن الحکم که نشانه «الوزغ ابن الوزغ» را آذین سینه پر کینه خود نموده بود، و ولید بن عقبه و ابو الاعور سلمی و ضحاک بن قیس و مغیرة بن شعبه که در حمله به خانه دخت پیامبر اکرم و ضرب و ستم آن حضرت سهمی خطیر ایفا کرد، و همه کسانی که همواره مورد لعن و نفرین بزرگ مرد اسلام، مولای متقیان، قرار داشتند.
حضرت، در جواب نوشت: در روایت شما هم آمده است که ابو سعید خدری گفت: پیامبر اکرم(ص) در روز فتح مکه، به کسانی که (از روی ناچاری) در همان موقع اسلام آوردند و بسیار بودند و گرد حضرت را گرفتند و توقع داشتند که آنان را جزء صحابه خود بشمرد، فرمود:«انتم خیر، و أصحابی خیر، و لا هجرة بعد الفتح؛ شما جایگاه خود را دارید و اصحاب من جایگاه خود را، و هجرت ]که شرط نخست صحابی بودن است[54 پس از فتح مکه، برای مردم آن سامان موردی ندارد."