چکیده:
مقاله حاضر به منظور بررسی مفهوم ولی و ولایت-که یکی از مهمترین عناصر تصوف اسلامی است-به شیوهء سندکاوی نوشته شده است.در این گفتار پس از بررسی چشماندازهای گوناگون دربارهء ویژگیهای ولی و ولایت،تأثیر فرهنگ شیعی بر مجموعه آثار صوفیه نشان داده شده،سپس انواع ولایت،صفات و شرایط ولی،تعداد اولیاء و مراتب ولایت مورد بحث قرار گرفته است.از آنجا که طریقت حول محور ولی و پیر شکل میگیرد،میتوان نتیجه گرفت که به اعتقاد صوفیه و در تحلیل نهایی،پیر چیزی جز نفس طریق و مسیر سالک نیست،از اینرو در پرتو شناخت دقیق پیر و ولی،میتوان بسیاری از نکتههای تصوف اسلامی را تجزیه و تحلیل نمود.
خلاصه ماشینی:
"یکی از سؤالاتی که ترمذی دربارۀ ولایت مطرح کرده و مورد توجه نظریه پردازان در دورههای بعد قرار گرفته،این مطلب است که آیا این زنجیرۀ متبلوری که ولی یا قطب یاحقیقه الحقایق مینامیم،در نقطهای از تاریخ منقطع میشود یا همینطور ادامه پیدا میکند.
دستۀ چهارم آیاتی است که همین ولایت را که در دستۀ سوم برای رسول خدا ثابت مینمود،برای امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع) ثابت میکند و از آن جمله است آیۀ «انما ولیکم الله و رسوله و الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون» (مائده 55)(علامه طباطبایی،1367،المیزان 22-19) براساس سخنان علامۀ طباطبایی،دو مسئلۀ مهم و قابل بحث پیش روی خواننده قرار میگیرد: نخست آنکه هر جا در قرآن کریم ولایت را به پیغمبر(ص)نسبت داده، مقصود از آن ولایت در تصرف یا محبت است،زیرا هیچ کرامت و مزیت دینیای وجود ندارد،مگر اینکه عالیترین مرتبۀ آن در رسول خدا(ص)است و او را سهم وافری از این مزیت است.
علامه محمد حسین فاضل تونی در کتاب تعلیقه بر فصوص الحکم ضمن تقسیم ولایت به نوع عامه و خاصه بیان میکند که«مراد از ولایت عامه آن است که بنده در ذات و صفات حق در نهایت سفر اول از اسفار اربعه فانی شود،ولی جهت امکان در او باقی بماند.
»(هجویری،کشف المحجوب،1336،269) هجویری به نکتهای اشاره میکند که از ابتدای این بحث ذهن خواننده را به خود مشغول میدارد،و آن اینکه چطور ولی نمیتواند کرامات خود را تشخیص دهد و بداند که ولایت دارد و اگر نداند که ولی است،چطور میتواند تربیت مریدان را به عهده گرفته و آنها را در سیر و سلوک به پیش برد؟ یکی از مباحث مهم پیرامون ولایت،فرق بین نبی و ولی است."