چکیده:
ملاصدرا در زمانی پا به عرصة فلسفه نهاده که مسئلة غالب فلسفی، مسئلة اصالت وجود و ماهیت بوده است. او در چرخشی معرفتی از نظریة اصالت ماهیت در عرصة موجودات ممکن الوجود به نظریة اصالت وجود در این عرصه میگراید. این چرخش، انقلابی فراگیر در ساحت فلسفه ایجاد میکند و به تبع خود، اصولی همچون وحدت وجود، تشکیک وجود و اشتداد وجود را حاصل می کند. ملاصدرا عینیت مصداقی وجود، زیبایی، علم و دیگر صفات کمالی را به عنوان یک اصل فلسفی مطرح میکند. درچنین نگاهی، به اصولی همچون اصالت زیبایی، وحدت زیبایی، تشکیک زیبایی و اشتداد زیبایی میرسیم که خود را در اندیشة ملاصدرا آشکار میکنند
خلاصه ماشینی:
"(ملاصدرا: 1368، 6/ 134) حتی آنجا که حکم میکند خداوند اجمل از هر جمیلی است، (همو: 1354/ 156) با توجه به نظریهای که در باب مشتق دارد میتوان دریافت که جمال حق در مرتبهای بالاتر از جمال موجودات واقع است، (همو: 1368، 6/135) نه اینکه خداوند دارای وجودی است واین وجود وصفی زاید بر ذات با عنوان جمال دارد که از جمال وجودهای دیگر بالاتراست.
ملاصدرا معتقد است که صفاتی همچون حیات، علم، اراده، جمال و دیگر صفات کمالی عین وجود هستند و لذا هر جا وجود صادق باشد این عناوین نیز صدق میکنند.
در مراتبی از ادراک، وجود، حقیقت واحدی به نظر میرسد که دارای مراتب شدت و ضعف و متقدم و متأخر است، اما هنگامی که ادراک اوج میگیرد و درمییابد که معلول عین فقر نسبت به علت است، متوجه میشود که عنوان وجود به صورت حقیقی بر علتالعلل صدق میکند و صدق آن بر دیگر موجودات دارای حیثیت تعلیلی است، (ملاصدرا: 1354، 156) حیثیتی تعلیلی که در آن، معلول عین فقر نسبت به علت است.
لذا در این نگاه عمیق، وحدت شخصی وجود رخ مینماید که در آن موجودات دیگر غیر از خداوند، جلوهها و مظاهر وجود، علم، قدرت، رحمت، جمال و کمال حق هستند و اطلاق وجود بر آنها هر چند مجاز نیست، اما اطلاق حقیقی نیز نخواهد بود و شاید بهتر باشد از تعبیر مجاز عرفانی بهره بگیریم."