چکیده:
مؤلف در این مقاله ضمن عرضه نمونه هایی از آیاتی که اسباب گوناگون و احیانا متعارض دارند به بررسی راهکارهای حل تعارض در آنها پرداخته است.در همین راستا ده عنوان از جمله : بررسی سندی، بررسی دلالی، جمع اسباب، قائل شدن به تعداد اسباب، حمل برخی از سبب ها بر بیان مصادیق، بررسی توجه به تعابیر به کار رفته توسط مفسرین، همگامی سبب با مفهوم آیه، توجه به اصول، دقت در زمان و مکان نزول و نیز پذیرفتن تکرار نزول مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است.عده ای از محققین، راهکار دیگری، را مطرح کرده اند و آن پذیرش یک سبب نزول برای چند آیه است به طوری که همه آیات در قرآن کریم ثبت شده اند.مؤلف با ارائه چهار دلیل این راهکار را مردود شمرده و آن را تعلیق بر امر محال دانسته است.
خلاصه ماشینی:
"در تفسیر علی بن ابراهیم چنین نقل شده که این آیه هنگامی نازل شد که پیامبر از جنگ خیبر مراجعت فرموده بود و اسامه بن زید را با عده ای به یکی از قراء یهود در ناحیه فدک فرستاده بودند تا آن را به اسلام دعوت نماید در میان آن طایفه مردی به نام مرداس بن نهیک الفدکی بود وقتی لشکر اسلام را دید اهل و عیال و اموال خود را در دامنه کوهی جمع آوری کرد و خود به طرف لشکر اسلام آمد و با اداء ذکر اشهد ان لااله الله و ان محمد رسول الله، اسلام خود را آشکار ساخت ولی اسامه به شهادتین او اعتنایی نکرد و او را به قتل رسانید.
در پی این واقعه این آیه نازل شد: <و وصینا الانسان بوالدیه حسنالله>40 کلبی نیز نقل کرده که: آیه مورد بحث درباره <عیاش بن ابی ربیعه مخزومی> نازل شد و جریان چنین بود که وی به اسلام ایمان آورد و از ترس خاندانش قبل از هجرت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به مدینه، مهاجرت نمود، مادرش <اسماء> دختر <مخرمه بن ابی جندل تمیمی> سوگند خورد که هرگز غذا و آبی نخورد، و سر خود نشوید، و هرگز در زیر سقف قرار نگیرد مگر اینکه عیاش به نزدش برگردد، وقتی دو پسر دیگرش که از شوهر دیگر داشت، یعنی ابوجهل و حارث پسران هشام از جریان باخبر شدند، و جزع و بی تابی مادر را دیدند، به تعقیب او رفتند، تا به مدینه رسیدند، و در مدینه وی را دیده و جریان پیش آمده را گفتند: عیاش زیر بار نمیرفت، تا اینکه از برادرانش پیمان محکم گرفت که به دین او کاری نداشته باشند و روانه مکه شد، البته اسماء، اعتصاب غذا را تا سه روز بیشتر ادامه نداد و بعد از سه روز غذا خورد و آب نوشید."