چکیده:
این مقاله بنمایههای حلاجی در اندیشههای عطار میپرازد و این تأثیرپذیری و الهام را که از آن به«تقدیر به بیسری»به مثابه نماد فنای از خویشتن در راه حق(محبوب)یاد میکند،در تناقضی آشکار و بنیادین با هویت 2Lنویسندگی صوفی و بویژه خودستاییهای افراطی موجود در برخی آثار عطار مطرح میکند.هر دو وجه فوق و جمع میان آنها مورد نقد و تحلیل اهل تحقیق قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
براستی عطار که بود؟ فرید الدین عطار در سطرهای پایانی حماسهء مشهور عرفانیاش،منطق الطیر،چنین اظهار کرده است: این کتاب آرایش است ایام را خاص را داده نصیب و عام را گر چو یخ افسردهء دید این کتاب خوش برون آمد جوابش از حجاب نظم من خاصیتی دارد عجیب زانک هر دم بیشتر بخشد نصیب گر بسی خواندن میسر آیدت بیشکی هربار خوشتر آیدت زین عروس خانگی در خدر ناز جز بتدریجی نیفتد پرده باز تا قیامت نیز چون من بیخودی در سخن ننهد قلم بر کاغذی هستم از بحر حقیقت درفشان ختم شد بر من سخن اینک نشان گر ثنای خویشتن گویم بسی کی پسندد آن ثنا از من کسی لیک خود منصف شناسد قدر من زانک پنهان نیست نور بدر من این عبارات به لحاظ خودستایی و لافزنی که دربردارد قابل توجه است،به موجب آن عطار مدعی است هیچکس تاکنون به این فناشدگی از خود،آنگونه که او با موفقیت تجربه کرده،نرسیده است.
حامیان و مدافعان متفاوت آثار مشکوک و نامعتبر، مضامین و نویسندهء آنها را چگونه فهمیدهاند؟ در آثاری از عطار که عموما پذیرفته شده هستند (منطق الطیر،الهینامه،اسرارنامه،مصیبتنامه)، برای مثال حلاج صوفی مقتول،مکررا با ارجاعاتی اجمالی به حالات عرفانی و فرجام دراماتیکاش ظاهر میشود که عطار،بسیار آشکار و رسا در منتخبات تذکرهنویسیاش،تذکره الاولیاء،تصویر کرده است.
فهرست موضوعی مفصل فاضلی بر آثار عطار،مشخصا چشمانداز شیعی دربارهء آپو کریفای عطار فراهم میآورد؛هرچند فاضلی از یک موضع متدلوژیکال غیر معمول آغاز میکند،چنین بحث و استدلال میکند که خود مفهوم نویسندگی با نام مستعار و یا تخلص جعلی غیر منطقی است؛ «برخی برآنند که این کتاب(مظهر العجائب)و پندنامه به غلط،به عطار نسبت داده شده است و دلیل آنها سستی اوزان شعری در این کتاب است.