خلاصه ماشینی:
"تو آب روان بودی و رفتی سوی دریا ماسنگ و کلوخیم،ته جوی بماندیم1 چاپ و نشر آثار صادق هدایت به زبانهای گوناگون دنیا،و رسالههای بیشمار کوتاه و بلندی که دربارهء زندگی و آثار او منتشر میشود،آوازهء فراگیر و نامحدودی برای این نویسندهء ایرانی فراهم آورده است.
ازاینرو،آنچه در سالهای آینده نوشته خواهد شد تا نظریات جدیدی در هدایتشناسی ارائه شود،بیشتر نگرشهای علمی به هدایت و آثار او خاصه از لحاظ روش خواهد بود و چهرهء این تحلیلهای ادبی-علمی از آن تیرگیهای بیخبرانه که از قلم بسیاری از ناآگاهان سیاسی و غیرسیاسی در دهههای اخیر تراوش کرده است،پاک خواهد بد.
کتابی که آقای همایون کاتوزیان2بهتازگی دربارهء هدایت نوشته و باعنوان صادق هدایت، زندگانی و ادبیات یک نویسندهء ایرانی3منتشر کرده است،یکی از پژوهشیترین آثار هدایتشناسی بهشمار میرود و مؤلف آن را بهعنوان یک هدایتشناس برجسته مطرح میکند.
آقای کاتوزیان،اضافه بر بحثهای پیشین کتاب به منظور مهر بطلان زدن بر این باور، بار دیگر به بیاساس بودن آن اشاره میکند و سپس به تشریح اعتقاد اصلی خود درخصوص خاستگاههای بوفکور میپردازد:مجموع داستانهای روانشناختی هدایت خاستگاه اصلی بوف کور محسوب میشود(ص 137).
آنگاه،زندگی و آثار هدایت در زمینهء تاریخ سیاسی کشور-بیشتر حزب توده و تحولات شوروی-بررسی میشود که این نگاه همزمان به نویسنده و زمینهء زیستی او در باقی کتاب نیز وجود دارد.
کاتوزیان در این کتاب قصد نداشته است صادق هدایت را بهعنوان یک نویسندهء شرقی یا غربی مطرح کند،بلکه علاوهبر جهانی دانست او،کوشیده است تا تمامی زندگانی و آثارش، ارتباطهای متقابل آنها،ارتباطهای هردو با تحولات اجتماعی،فرهنگی،و ادبی آن دوره،و تأثیرشان بر جامعهء روشنفکری ایران دههها پس از مرگ او را موضوع بررسی خود قرار دهد(ص 16."