خلاصه ماشینی:
"(و این سخن را ترجمهء پهناوری گفته باید در حدیث دیگری) دربارهء فروپاشی کمونیسم مینویسد: «در بادی امر انتقاد بیشتر متوجه جنبهء اخلاقی بود،ولی دیری نپائید که نوبت انتقاد تاریخی و سیاسی و اقتصادی فرا رسید،و تا به حال نیز کار انهدام بنایی که در طول نیم قرن با دروغ ساخته و پرداخته و از آن انباشته شده بود،هنوز به پایان نرسیده است.
آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت پاز جوهر فکر خود را دربارهء غرب چنین خلاصه میکند: «تضاد درونی ایالات متحده،تضادی که منشاء حیات بود ولی ممکن است روزی موجب انهدام این کشور گردد،در این دو جمله خلاصه میشود:امریکا در عین حال که دموکراسی ثروتمندان است،یک جمهوری امپریالیست میباشد.
«نیاکان این روشنفکران به قدیس توماس سوگند میخوردند و اخلاف امروزیشان مقدساتشان مارکس و انگلس هستند،ولی هر دو دسته از عقل به منزلهء برهانی برای ثبوت و پیشبرد«حقایق اولیه»استفاده میکنند[یعنی چیزی که پیش از به کار گرفتن عقل بدان معتقد شدهاند]رسالت روشنفکر روشن نگاهداشتن مشعل عقل است،لکن استنباط این روشنفکران از اندیشه و فرهنگ جدال و مصاف میباشد[نه گفتوشنود]،چه آنان هنوز روحیهء سربازان «جنگهای صلیبی»قدیم را در خون دارند و ازاینرو در بلاد ما عقاید تجریدی را بر واقعیات عینی مرجح میدانند و نظام تعبدی مکاتب فکری را بر انتقاد از نظامهای موجود رجحان میدهند و سنت فرهنگی و فکری ایشان عدم احترام به عقاید دیگران است."