خلاصه ماشینی:
"ادبیات کودکان چنین توانی را دارد که در سازندگی و پرورش کودکان مؤثر افتد و ارزشهای انسانی و میراثهای فرهنگی جامعه را به طفل منتقل سازد»3 آموزش مستقیم برای انجام چنین هدفی بیشتر در ادبیات فرمایشی یافت میشود،و القای اندیشه از این راه که بیشتر دستاورد بزرگسالان یک بعدی است تنها اثری واژگونه بر جای میگذارد درحالیکه تکامل ذهنی کودکان را با بهرهوری از ریشههای ادبیات کودک مانند ادبیات عوام و افسانهها،که جزئی از موجودیت انسانی خاصه در سدههای آغازین است میتوان به انجام رساند.
نمادگرایی بیشتر در دوران فشار و اختناق به کار گرفته میشود همچنانکه در دهه 40 و 50 وجه غالب ادبیات کودکان و نوجوانان ایران را تشکیل میداد،زیرا گریز از رویارویی با واقعیت،ساختن واقعیتی تازه است و این همان کارکردی است که افسانهها در تخیل سالم بر عهده دارند.
تصویرهای خوب مثل دیگر گونههای ادبی و کتابهای کودکان و نوجوانان به جذبه نوشته و تفهیم مطلب کمک میکند و تحریک تخیل و گسترش اندیشه به وسیلهء مجموعهء این عوامل حاصل میشود.
بدین ترتیب با بازنگری گونههای ادبیات کودک و نوجوان،چه در ادبیات مکتوب و چه در ادبیات شفاهی ویژه این سالها میتوان این عنوانبندی را در نظر داشت: 1-شعر که خود شامل شعرهای عامیانه،لالاییها،شعرهای مهمل،شعرهای مربوط به انسان و طبیعت و هستی،و قصههایی به شعر یا حکایتهای منظوم و منظومهها،و همچنین شعرهای آموزشی است و درباره اینها به تفصیل سخن خواهیم گفت.
(16)-نگاه شود به آثار زیر در زمینه نقد و بررسی ادبیات کودکان و نوجوانان که بیشتر به ادبیات پس از انقلاب پرداخته است: محمد دیدار:بیست سال تلاش،حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،1368."