خلاصه ماشینی:
"و چنین امری به احتمال قوی حاکی از این است که گویا شارع قصد نداشته درباره ثابت شدن ماه در آسمان ابری, برای شهادت دو شاهد, جایگاه و اعتباری قائل شود و اگر در پاره ای از روایتها بدان, به گونه مطلق اعتبار بخشیده, بنابر همان بازدارنده ها و نیازهایی است که شرح آن گذشت, اما امروزه که شرایط دگرگون شده و دیگر از آن بازدارنده ها خبری نیست, لزومی ندارد به تمام گزارشهای رسیده از دیدن هلال, ترتیب اثر داد; بلکه با توجه به این که آنچه در ثابت کردن هلال, نقش دارد و گزارگی, علم به وجود هلال درخور دیدن, در افق هر منطقه است.
آنچه در کتابهای علامه دیده می شود این است که وی در (منتهی) به لحاظ تردید در امکان دیده شدن هلال در جایی و در همان حال دیده نشدن آن در جایی دیگر, دیدگاه فراگیر (غیر مشهور) را ذکر و نظر شیخ طوسی را بی آن که تقویت کند, به عنوان نظر مخالف مطرح کرده است; اما در پایان از دیدگاه فراگیر بودن دیدن هلال برگشته و دیدگاه غیرفراگیر را برگزیده است: (اذا رأی الهلال اهل بلد وجب الصوم علی جمیع الناس سواء تباعدت البلاد او تقاربت و به قال احمد و اللیث بن سعد و بعض اصحاب الشافعی و قال الشیخ رحمه الله ان کانت البلاد متقاربة لاتختلف فی المطالع کبغداد و البصره کان حکمها واحدا و ان تباعدت کبغداد و مصر کان لکل بلد حکم نفسه… و لو قالوا ان البلاد المتباعدة یختلف عروضها فجاز ان یری الهلال فی بعضها دون بعض لکرویة الارض قلنا ان المعمور منها قدر یسیر هو الربع و لا اعتداد به عند السماء و بالجمله ان علم طلوعه فی بعض الصفایح و عدم طلوعه فی بعضها المتباعد عنه لکرویة الارض لم یتساوحکماهما اما بدون ذلک فالتساوی هو الحق."