چکیده:
در اینکه آیات قرآن، تأویل، تفسیر و بطن دارند، اختلافی نیست؛ با این حال مفسران در
معناشناسی این سه اصطلاح دیدگاههای متفاوتی دارند. برخی رابطة تفسیر و تأویل را عام
و خاص، برخی ترادف میدانند و برخی به تباین این دو اصطلاح معتقدند. برخی تأویل را
همان معانی باطنی آیات میدانند و... . تلاش ما در این تحقیق آن است که ضمن طرح
دیدگاه آیةالله معرفت در مورد این سه واژه، به معناشناسی اصطلاحی این واژگان در
حوزة آیات و روایات پرداخته، تفاوت معنایی آنها را تبیین و رابطة منطقی بین آنها را
ذکر کنیم.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبایی نیز مراد از تأویل را امور عینی و خارجی میداند که از سنخ مفاهیم و مدلولهای الفاظ نیست، بلکه حقیقت واقعی است که مستند بیانات قرآنی اعم از احکام، موعظه و حکمت است (طباطبایی، 1391: 3/49)، برخلاف تفسیر که بیان معانی آیات قرآن و کشف مقصود و مضمون آنهاست (همان: 1/4).
بنابراین تأویل با همة تعابیری که در مورد آن وارد شده است، چه به معنای توجیه متشابه یا اخذ به مفهوم عام آیه یا تعبیر رؤیا یا عاقبت امر، همه به مفهوم واحدی بازگشت میکند و آن تفسیر شیء به گونهای است که به تمامی، نقاب را از چهرة مراد برداشته و جایی برای شک و شبهه باقی نگذارد (همان).
اکنون انسان از خود سؤال میکند که چگونه حضرت مسیح به عنوان یک فرد عینی کلمة خداوند شمرده شده است و چگونه روحی از خداست؟ پردهبرداری از این حقیقت و بازگرداندن معنای ابتدایی آیه به مقصود نهایی که همان مراد متکلم است تأویل میباشد (سبحانی، 1371: 261).
همیشه با تفسیر آیه مراد متکلم روشن نمیشود، بلکه تنها زمانی با تفسیر آیه مراد متکلم مشخص میشود که تأویل آیه در تنزیلش باشد، همان گونه که روایت ذیل بر آن دلالت دارد: اسماعیل بن جابر از امام صادق از امیرالمؤمنین نقل کرده که فرمود: «آیات محکم قرآن آیاتی است که تأویل آنها در تنزیلشان آمده است، مانند قول خداوند متعال یا أیها الذین آمنوا إذا قمتم إلی الصلاة فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم إلی المرافق و امسحوا برؤوسکم و أرجلکم إلی الکعبین (مائده/ 6)."