چکیده:
مقاله حاضر شامل دو بخش است. در بخش نخست گستره حکومتی دین محور سخن است و نیز به
بیان ادله درون دینی و برون دینی آن میپردازد. بخش دوم در برگیرنده سخن منتقدان
این رویکرد و حامیان محدودسازی قلمرو دین به امور فردی و خروج آن از عرصه حکومت
است. از آن جا که مقصد عمده این نوشتار طرح سخن منتقدان به شمار میرود؛ بخش اول،
به ویژه ادله درون دینی، به اختصار بیان شده و بخش دوم به تفصیل آمده است. این بخش،
شش دلیل را عرضه میکند. دو دلیل نخست که از دکتر سروش است، با تکیه بر اقتضای نوع
انتظار بشر از دین و سپس طرح فقدان قابلیت، دین را از عرصه حکومت جدا میسازد. چهار
دلیل بعدی، که از آقایان دکتر حائری و مهندس بازرگان است، با طرح تغایر میان دین و
حکومت در ثبات و تحول، در قلمرو و اهداف، و در شیوه، حذف امور سیاسی ازحیطه دین را
نتیجه میگیرد و آخرین دلیل، پیوند میان این دو را مغایر سیره عملی امام معصومعلیه
السلام میشمارد.
خلاصه ماشینی:
"آیا اگر کسی از غیبت و تهمت لذت میبرد از ادله بیانگر احکام این افعال، جواز غیبت و تهمت را در مییابد؟ این همه منهیاتی که در اسلام آمده و مورد اتفاق علما بوده است، اموری خلاف طبع حیوانی انسان هستند، با این حال هیچ گاه آنان جواز آنها را از قرآن و سنت استنباط نکردهاند؟ چنین نیست که برای مثال اگر کسی انتظار احکام اجتماعی از دین ندارد، از امت نمونه و آموزه امر به معروف و نهی از منکر در آیه (آل عمران: 104)17 معنای فردی دریابد.
دکتر سروش بعد از نقل این داستان میگوید آیا فلسفهای در این سخن نهفته نیست؟ آیا از نظر شارع، شستن دست، حداقل لازم یک کار بهداشتی است یا حداکثر ممکن آن؟ آیا به دستورات فقهی در این باب و ابواب دیگر باید به چشم اقلی بنگریم یا اکثری؟ نویسنده فوق پس از نقل داستان در صدد تعریف اکثری و اقلی بودن دین بر میآید و مینویسد: من این بینش را که معتقد است تمام تدبیرات و اطلاعات و قواعد لازم و کافی برای اقتصاد، حکومت، تجارت، قانون، اخلاق، خداشناسی و غیره برای هر نوع ذهن و زندگی، اعم از ساده و پیچیده در شرع وارد شده است و لذا مؤمنان به هیچ منبع دیگری (برای سعادت دنیا و آخرت) غیر از دین نیاز ندارد، «بینش اکثری» یا «انتظار اکثری» مینامم."