خلاصه ماشینی:
"حتی اگر با دلیل برای او اثبات وجود واحد و فرد شود، باز هم حق دارد که خود را در تناقض ببیند، و حکم عقلی را در مقابله با حس و تجربهاش نپذیرد؛اما اگر از طرفی او را متوجه به نقصان در ادراکش نمایند، و از طرفی وجود واحد و فرد را با دلیل برایش اثبات کنند، آیا باز هم به طور منطقی میتواند آن را انکار کند؟3-شخصی که از بدو تولد در چشم او عدسی قرمزی گذاشتهاند و هیچگاه نمیتواند رنگ سفیدرا ببیند، اگر با دلیل قطعی اختلاف رنگ قرمز و سفید برایش اثبات شد، چنانچه پی به نقصان در ادراک بینایی خود نبرده باشد و خیال کند که واقع نیز همان است که او میبیند و بس، روشن است که در تصدیق به وجود رنگ سفید خود را دچار تناقض میبیند؛اما اگر او را متوجه نقصان در ادراکش کردیم، باز هم تصدیق به اختلاف رنگ سفید و قرمز را تناقض میشمارد؟و آیا تصدیق او به اختلاف رنگ سفید و قرمز حتما متوقف بر دیدن آنها است؟یا این که صرف دلالت برهان و عقل بر وجود آن از طرفی، و احتمال وجود نقصان در ادراک از طرف دیگر، برای منطقی بودن تصدیق او کفایت میکند؟4-آنچه در دقیقترین معانی تصوری و توهمی میتوان برایش فرض وجود کرد، جز موجود مقداری و ماهیت عددیه و متجزی، حال یا متناهی و یا نامتناهی با صرفنظر از بطلان آن- نیست * و در فرض ابتدایی عقلی موجود بدون جزء، جز عدم صرف نخواهد بود، و از طرفی مقدار و تجی و قابلیت زیاده و نقصان خود ملاک و آیت مخلوقیت و احتیاج به خالق میباشد؛حال اگر کسی موجود را مساوی بداند با آنچه که میتواند برایش فرض وجود کند، قطعا برای تصدیق به وجود خدا و ذاتی که مخلوق نباشد و احتیاج به آفریننده نداشته باشد، دچار بنبست میشود."