خلاصه ماشینی:
"اول-عدم حضور رسول خدا در جامعهنخستین علت گرایش برخی از صحابه به اجتهاد از راه رأی، نبودن پیامبر در میان ملسمانان بوده است، زیرا در زمان حیات پیامبر و حضور ایشان در جامعه اسلامی هنگامی که مردم در زمینه احکام شرعی مسائل تازه و وظائف دینی خود با مشکلی مواجه میشدند بهترین راه برای شناخت احکام این بود که بدون هیچ واسطهای به شخص رسول خدا مراجعه کرده و مسائل مورد نیاز را مطرح میکردند و آن حضرت در بیشتر اوقات با گفتار و یا رفتار خویش و یا با آیهای از قرآن به آنها پاسخ میداد، ولی با رحلت رسول خدا این راه بر روی آنها بسته شد.
دوم-عدم نص خاص در برابر رویدادهای تازهدومین علت گرایش برخی از صحابه به اجتهاد از راه رأی بدین شرح است:الف-نبودن نص خاص در برابر رویدادها و موضوعات مستحدثه که بعد از وفات رسول خدا(ص)پدیدار گردید، گر چه اصول احکام و قوانین کلی آن در دسترس همگان قرار داشت و ممکن بود از راه آنها در برابر رویدادها و مسائل تازه پاسخگو شوند.
تذکر دو نکته:نخست اینکه بیشتر صحابه و تابعان اگر چه از کتابت حدیث منع نمودهاند، ولی بعضی از آنان مانند امام علی(علیه السلام)و پیروان او بر کتابت و تدوین آن تأکید داشتهاند و خود او احادیث رسول خدا را نوشته بود.
6-قیاس، در صورتی که از منابع فوق نمیتوانستند پاسخگوی مسائل تازه شوند از راه قیاس و سنجش بین دو چیز پاسخ میدادند، تنها امام علی(علیه السلام)و پیروان او قیاس تشبیه و تمثیل را بعنوان منبع نپذیرفتهاند، چهار منبع اخیر یعنی اجماع، مشورت با صحابه و اجتهاد از راه رای و قیاس در این دوره بوجود آمد و در دوره پیش که دوره اول از ادوار اجتهاد بود در میان نبوده است."