خلاصه ماشینی:
"این همان فحوای کتاب وی موسوم به «باز گرداندن فنون به الهیات») noituder fo eht stra ot ygoloeht (است که در آن بدین نتیجه میرسد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) «غرض کلیه علوم باید این باشد که در آنها ایمان راسخ شود،خداوند تجلیل شود، شخصیت شکل گیرد،و تسلایی حاصل آید که زاییده وحدت و همسری با محبوب باشد،این وحدتی است که بر اثر عشق حاصل آید و دستیابی به آن تمام هدف کتاب مقدس است،و به واسطهء آن،هر اشراقی که از بالا به پایین نازل میگردد، هدایت میشود،بدون این وحدت هر معرفتی تهی خواهد بود».
بر این مبنی سه مضمون اصلی در ما بعد الطبیعه قدیس بوناونتورا وجود دارد که عبارتند از: آفرینش) noitaerc (یا فیضان موجودات از خداوند،تمثل) msiralpmexe (یا خداوند به منزله مثل اعلی آفرینش خویش، و استکمال) noitammusnoc (یا سفر بازگشت انسان به سوی خدا از طریق تنویر الهی.
از نظر قدیس بوناونتورا این نظریه به منزله انکار خلق عالم از عدم بود،بدانگونه که به وسیله کتاب مقدس،موافق با عقل انسان تعلیم داده شده بود.
این آموزه به قدیس بوناونتورا این امکان را دارد تا بر شباهت خدا و جهان و نیز بر زیبایی مخلوقات بمثابه مرآت جمال الهی تأکید گذارد.
از اینرو قدیس بوناونتورا قائل است که هیچ چیزی به روح نزدیکتر از خداوند نیست،و بنابراین خدا خود برای[آدمی]معلوم است،با این وصف این نحوه شناخت از وجود خداوند به درک ماهیت وی نمیانجامد.
به تعبیر دقیقتر،شئ مادی بر انسان که ترکیبی جوهری از روح و بدن است، اثر میگذارد،این برخلاف تبیین آگوستینی ادراک حسی است که در آن انفعال نفس از ماده انکار میشود."