خلاصه ماشینی:
پاسخ سؤال سوم:معلم بهعنوان برنامهریز درسی(هم تولیدکننده و هم اجراکننده) به دنبال شورت،سابار( Sabar )در سال 1990 در مقالهای تحت عنوان برنامهء درسی مدرسه-محور که در دایرة المعارف برنامهریزی درسی(5)به چاپ رسیده است،دست به ترمیم نسبی مدل ارائه شده توسط شورت زد که طی آن ضمن حفظ پاسخهای ممکنه به سؤال اول،پاسخهای متفاوتی در ارتباط با سؤالات دوم و سوم نیز مطرح کرد و در نتیجه مدل به شکل زیر تغییر نمود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) پاسخهای ششگانه به سؤال دوم عبارتند از:معلمان،متخصصان،دانشآموزان،والدین، مدیران مدارس و بازرسان آموزشی.
در تحلیل این تفاوت چشمگیر میان برنامههای درسی دو کشور،که یکی به صورت کاملا از پیش تعریف شده و به شکل کتاب درسی تجلییافتهای که امکان هرگونه دخل و تصرف را از معلم و دانشآموزان سلب نموده و دیگری به صورت چهارچوبی که حتی تعین بخشیدن به محتوی و عملیاتی کردن برنامه را موکول به تشخیص و تدبیر معلم میکند،باز هم باید به رکن معلم در نظامهای تعلیم و تربیت بازگشت.
در پایان بهعنوان جمعبندی بخش بررسی تفاوتها و تشابههای دو نظام برنامهریزی درسی،بیان علتها و موقعیت تقریبی هریک از دو کشور با استفاده از مدل سابار( Sabar )به تصویر کشیده شده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) الف:جمهوری فدرال آلمان ب:جمهوری اسلامی ایران پیشنهادهائی جهت بهبود نظام برنامهریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران با عنایت به مباحثی که در بخشهای پیشین مطرح شد،مجموعهء پیشنهادهای ذیل را میتوان جهت اصلاح و بهبود نظام برنامهریزی درسی در جمهوری اسلامی ایران عنوان نمود: 1-آنچه در کوتاهمدت و قبل از ایجاد تحولات بنیادی در سایر شئونات نظام تعلیم و تربیت کشور تحصیلشدنی است،محدود ساختن وظیفهء تشکیلات برنامهریزی درسی به تهیه چهارچوب برنامه و کنار گذاشتن بینشی است که این وظیفه را تا مرحله تألیف کتاب درسی توسعه میدهد.