چکیده:
غزل ساحت دریوزگی و ستایش معشوق است و چنان اغراقهایی در ذات خود دارد که قداستی حتی ناخواسته، با خود بههمراه میآورد. سعدی اما در غزلهایش شگردهایی را بهکار برده که معشوق آسمانی شاعران پیش از خود را بهروی زمین رسانده است؛ چنانکه مثلا گپ و گفتهای خودمانی سعدی با معشوق در جاهایی چنان خودمانی و باورپذیر میشود و معشوق آنقدر خاکی جلوه میکند که سعدی در مراوده خویش با او تقسیم کار میکند. شرح بیشتر این مبانی در ادامه مقاله همراه با مصادیق آن آمده است.
خلاصه ماشینی:
سعدی اما در غزلهایش شگردهایی را بهکار برده که معشوق آسمانی شاعران پیش از خود را بهروی زمین رسانده است؛ چنانکه مثلاً گپ و گفتهای خودمانی سعدی با معشوق در جاهایی چنان خودمانی و باورپذیر میشود و معشوق آنقدر خاکی جلوه میکند که سعدی در مراوده خویش با او تقسیم کار میکند.
شوق است در جدایی و جور است در نظر, هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم (سعدی، 1389: 573) و اما شگردهای شیخ: گپ و گفتهای خودمانی سعدی با معشوق در جاهایی چنان خودمانی و باورپذیر میشود که کاری مثل باز و بسته کردن در اتاق و یا بند قبا را گشودن را که شاعران قبلی بهطور قطع، خودشان با طیب خاطر انجام میدادند، به معشوق واگذار میکند.
شگرد دیگری که روال عادی شعر سعدی است، این است که خودش هم کاملاً زمینی است و طبیعی است که اگر از دست معشوق عصبانی باشد، داد بکشد و کنایه بزند و حتی بدترین ناسزاها را درقالب زیباترین ابیات بگوید.