چکیده:
بیشتر شاعران ایرانی برای سرودن مراثی، قالب ترجیعبند و قصیده را برگزیدهاند که براساس موضوع سروده شدن، به انواع مرثیههای تشریفاتی و رسمی، مرثیههای شخصی، مرثیههای مذهبی، مرثیههای فلسفی، مرثیههای اجتماعی و مرثیههای داستانی تقسیم میشوند .در هفت مرثیه سعدی که بهگونهای عقاید و باورهای او در آن انعکاس یافته، میتوان مصداق برخی از این مفاهیم ششگانه را بازیافت؛ مرثیههایی که از غلوها و لفاظیهای متداول شاعران برکنار است و دربرگیرنده سخنان حکمی و پند و اندرز به شیوه خاص او و در نهایت سادگی و روشنی است. در این مراثی، سعدی علاوه بر آنکه به شرح اندوه خویش و جهانیان از درگذشت امیری میپردازد و صفات نیکش را برمیشمارد و در پیشگاه خداوند برای روان پاکش براساس فضل و کرم خداوندگاری آمرزش میطلبد، وارد عرصة جدیدی از کلام و گفتار میشود و با زبانی صریح و آشکار، بازماندگان و جانشینان وی را پند و اندرز میدهد. در این مراثی، همه عوامل در خدمت مضمون هستند و در جهت تقویت معنای رثا و فضای حزنآلود بهکار رفتهاند. از جمله این عوامل، موسیقی کناری اشعار، قافیه و ردیف است که در ادامه مقاله بدان پرداخته شده است.
Most Iranian poets have chosen to compose elegies in the form of refrains and odes (Qasidas). Based on their themes, these elegiac poems are classified into formal, personal, religious, philosophical, social, and narrative elegies. In Sa’di’s seven elegies, all of which are in a way reflective of his ideas and beliefs, proofs of some of these six categories could be perceived. Far from the commonly practiced overstatement and verbosity of other poets’ works, his elegies include wise saws and valuable pieces of advice in his own typical simple and clear style. In these elegies, besides describing his own grief and that of the world at the demise of a certain ruler, recounting his attributes and asking the Almighty’s blessing and forgiveness for his pure spirit, Sa’di enters a new realm of speech and words and advises his descendants and successors in a plain, yet eloquent language. All factors are at the service of the theme in these elegies and intensify the sense of elegy and grieved air of the poem. Among these factors are the lateral music, rhymes, and rhyme tiers, which have been dealt with in the present paper.
خلاصه ماشینی:
مرثیۀ سروده در بحر رمل مثمن محذوف (فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلن) او با مطلع زیر از این نوع است: آسمان را حق بود گر خون بگريد بر زمين, بر زوال ملك مستعصم اميرالمؤمنين (همان: 764) او مرثیهای دیگر را با اندکی تحرک در بحر هزج مسدّس محذوف میسراید که بهنوعی القای موسیقییی سنگین و آرام میکند که با حالات یأس و دلتنگی و شکست تناسب دارد و همین اندک تحرکی، اضطراب و بیقراری شاعر را هنگام سوگ نشان میدهد: غريبان را دل از بهر تو خون است, دل خويشان نميدانم كه چون است (همان: 758) همچنین مرثیهای در بحر مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان) با مطلع زیر سروده است: دردي به دل رسيد كه آرام جان برفت, وان هركه در جهان به دريغ از جهان برفت (همان: 760) چهار مرثیه نیز در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) با مطلع زیر سروده که موسیقی این وزن نیز نسبتاً آرام و ملایم و بیانگر عواطف درونی شاعر است: وجود عاريتي دل در او نشايد بست, همان كه مرهم جان بود، دل به نيش بخست (همان: 760) به اتفاق دگر دل به كس نبايد داد, ز خستگي كه در اين نوبت اتفاق افتاد (همان: 761) به هيچ باغ نبود آن درخت مانندش, كه تندباد اجل بيدريغ بركندش (همان: 762) دل شكسته كه مرهم نهد دگربارش؟, يتيم خسته كه از پاي بركند خارش؟ (همان: 763) در مرثیههای سعدی هم مثل مراثی اکثر شعرا، عنصر خیال به شیوههای مختلف نمایان است.
3. اتابك ابوبكر با پيش گرفتن سياستهايي مانند فرستادن ماليات هر ساله به دربار ايلخان توسط پسرش سعد (اقبال آشتیانی، 1364: 386)، اظهار اطاعت و انقياد همراه با فرستادن پسرش سعد به نزد هولاكو (اشپولر، 1365: 148)، اعزام سلجوقشاه با نيروي فراوان به ماوراءالنهر براي ياري هولاكو (ميرخواند، 1373، ج4: 777)، فرستادن لشكر به فرماندهي برادرزادهاش محمد براي كمك به هولاكو در فتح بغداد (همان)، فرستادن سعد براي عرض تهنيت نزد هولاكو پس از فتح بغداد (خواندمير، 1362، ج2: 563)، رفتار محتاطانه نسبت به شحنگان مغولي مستقر در فارس، با جاي دادن ايشان در بيرون از شيراز و زيرنظر داشتن رفتارشان (وصافالحضره، 1372: 94؛ ميرخواند، 1373، ج 4: 777)، توانست امنيت فارس را در مقابل مغولان تأمين كند.