چکیده:
مشارکت سیاسی به عنوان مداخله موثر مردم در امور سیاسی، یکی از اساسی ترین اصول نظامهای مردم سالار است. در سیاست متعالی امام خمینی (ره) نیز هیچ ساختار سیاسی ـ اجتماعی بدون اذن و اراده مردم مورد پذیرش قرار نگرفته است. این پژوهش از روش اسنادی ـ کتابخانه ای و توصیف و تبیین محتوا بهره گرفته و هدف آن یافتن پاسخ به این پرسش است که امام خمینی (ره) مشارکت سیاسی را چگونه ترسیم نموده و بر چه مبانی آن را استوار کرده است؟ یافته ها نشان میدهند که امام خمینی (ره) با تفسیر توحیدمحور از هستی، انسان و جامعه و نیز پیوند دادن دنیا و آخرت، نظام سیاسی ـ اجتماعی را بستری برای رشد فضائل و کرامات انسانی برمی شمارد و سیاست را تدبیر امور و تربیت و هدایت مردم، به جهت دستیابی به مصالح و منافع دنیوی و اخروی تعریف میکند.
نتیجه اینکه مشارکت سیاسی، وظیفه مدار و تکلیف محور است. هر فردی به میزان توان خود موظف و مسئول است تا با مشارکت خویش مصالح و منافع جامعه را به مثابه یک عبادت فراگیر برپا دارد. مشارکت در هر شکلی که مورد نیاز باشد باید به همان شیوه عمل گردد.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش از روش اسنادی ـ کتابخانهای و توصیف و تبیین محتوا بهره گرفته و هدف آن یافتن پاسخ به این پرسش است که امام خمینی( مشارکت سیاسی را چگونه ترسیم نموده و بر چه مبانی آن را استوار کرده است؟ یافتهها نشان میدهند که امام خمینی( با تفسیر توحیدمحور از هستی، انسان و جامعه و نیز پیوند دادن دنیا و آخرت، نظام سیاسی ـ اجتماعی را بستری برای رشد فضائل و کرامات انسانی برمیشمارد و سیاست را تدبیر امور و تربیت و هدایت مردم، به جهت دستیابی به مصالح و منافع دنیوی و اخروی تعریف میکند.
در این رویکرد، انسان مدنی بالطبع و دارای گوهر اختیار و آزادی است و هیچ یک از افراد بشر نمیتواند فرد دیگری را به قید بکشد و یا او را مورد تعرض قرار دهد(موسوی خمینی، مصباح الهدایة الى الخلافة و الولایة، 1376، ج1، ص58؛ همان، 1381، ج2، ص333؛ همان، شرح حدیث جنودعقل و جهل، 1377، ص102، همان، صحیفه امام، 1389، ج10، ص467؛ انصاری، حدیث بیداری، 1380، ص177؛ براتعلیپور، ساختار جامعه و دولت دینی، 1390، ص63ـ78).
با این حال، امام خمینی در عمل، زیرساختهای اقتدار مردم، نحوه شکلگیری قدرت، توزیع قدرت، کنترل قدرت و نظارت بر آن را در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان پایه و اساس مشارکت سیاسی، مورد پیگیری و مطالبه جدی خویش قرار دادند (همان، صحیفه امام، 1389، ج8، ص198و227).