خلاصه ماشینی:
این دو محلِ حماسهآفرین که من سراغ آنها را در پرتو فولکلور محلی و شاهد تاریخی و معیارهای منطقی در سیستان یافتهام، عبارتاند از: دژ سپید و کوه سپید که به ترتیب به تحلیل و تشریح آن دو میپردازیم: دژ سپید آوردگاه سهراب و گردآفرید یا قلعۀ لاش: حماسهپرداز توانای خراسان، فردوسی طوسی در داستان رستم و سهراب از دژ سپید که در برابر یورش خردکنندۀ سهراب و سپاه توران مدتی پایداری و مقاومت نموده با تذکر نهچندان زیاد مثل اینکه نامش و جایش برای همگان آشنا بوده است، اینطور یاد میکند: دژی بود کش خواندندی سپید, , بدان دژ بد ایرانیان را امید (فردوسی، 1342: 396) رئیس بنیاد احمدشاه مسعود در مشهد (sh_arianfar@yahoo.
دژ سپید با کوه سپید در شاهنامه که در متون تاریخی عهد اسلام به نامهای سپیدکوه و کوه اسپهبد و قلعۀ اسپهبد ضبط شده، امروز به نام «قلعۀ لاش» در میان مردم سیستان زبانزد است، نبردگاه شورانگیز خانوادۀ زال و مخصوصاً سهراب با شیردخت سیستان، گردآفرید است که از جالبترین و دلانگیزترین بخشهای سوگنامۀ رستم و سهراب شمرده میشود.
بدین گونه اگر بر هر یک از داستانهای حماسی شاهنامه تا آنجا که به کشور ما تعلق میگیرد، بهدرستی توجه شود، قسماً بیانگر واقعیتهای تاریخی در ازمنۀ باستان است که با شواهد عینی موجودۀ ما میتواند تطبیق گردد و دلایل تطبیق قلعۀ لاش با سپید دژ: در 70- 80 کیلومتری شمال زرنج، در ولسوالی جوین بر فراز ساحل شکستۀ فراه رود، در دست راست آن رودخانه و در غرب نزدیک قلعۀ جوین قلعۀ کوهپیکری نظر بیننده را به خود جلب میکند که از هفتصد و یا هشتصد سال پیش به این طرف و به سخن کلیتر پس از حملۀ مغولان چنگیزی بران سرزمین در میان مردمان آنجا به «لاش» معروف است.