چکیده:
سیاست های تقابلی ایالات متحده درقبال جمهوری اسلامی ایران دارای دارای قبض و بسط های متعددی بوده است. ازسیاست های تخریب وجه بین المللی تا رویکردهای مبتنی بر تهدید و ترور. در این میان، به موازات روی کارآمدن دموکرات ها یا جمهوری خواهان، سیاست های تقابل با ایران نیز دچار نوساناتی بعضا عمیقی گردیده است. به عبارتی اگر سیاست های جمهوری خواهان تندرویی همچون ترامپ مبتنی بربیشینه سازی چالش ها با جمهوری اسلامی بوده است، بررسی چنین سیاست ها و استراتژی هایی از سوی دموکرات هایی همچون جو بایدن با تمسک به راهبردهای دیگری صورت پذیرفته است.مقاله کنونی جستاری است در ارائه پاسخی مستدل و متقن به این سوال که مهمترین راهبردهای تقابل ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران(با تاکید بر دوران جو بایدن) مبتنی بر چه گفتمان هایی است؟ فرضیه نویسندگان تاکید بر این مسئله دارد که گفتمان کلان ایالات متحده در این دوره شامل سیاست های توقف و مهار با ایجاد تأخیر در توسعه بومی دانش هستهای صلح آمیز ایران، بیثباتسازی امنیت داخلی و نظم عمومی و اخلال در سیاستهای منطقهگرایانه جمهوری اسلامی ایران دارد. یافته های مقاله نیز با بهره گیری از چارچوب هژمونی رئالیستی، روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی نشان دهنده وادارسازی ایران به همسوسازی رفتار خود با سیاستهای آمریکا و افزودن هزینه جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از اولویتهای منافع ملی خود در ساختار امنیتی-دفاعی خاورمیانه می باشدکه در قالب یک مدل راهبردی تدوین می گردد.درنهایت نویسندگان به ارائه راهکارهای مناسب از سوی جمهوری اسلامی ایران مبادرت خواهند نمود.
This article is researched in providing a reasoned and convincing answer to the question that the most important sanctions strategies of the United States against the Islamic Republic of Iran (with an emphasis on the Joe Biden era) are based on what discourses? The hypothesis of the authors or the central sign of the current article emphasizes the fact that the macro discourse of the United States in this period includes stopping policies, containment by delaying the domestic development of peaceful nuclear knowledge of Iran, destabilizing internal security and public order, disrupting the regionalist policies of the Islamic Republic of Iran. The article's findings by using the threat balance framework, analytical descriptive method, and using written and virtual sources, show the increasing cost of the Islamic Republic of Iran to defend the priorities of its national interests in the security-defense structure of the Middle East and forcing Iran to align its behavior. It is American policies that are formulated in the form of a strategic model. Finally, the authors will try to provide appropriate solutions for the Islamic Republic of Iran.
خلاصه ماشینی:
مدل راهبردي سياست هاي ايالات متحده در قبال جمهوري اسلامي ايران با تاکيد بر سه گفتمان کلان امنيتي 59 (دوران رياست جمهوري جو بايدن ) سال شانزدهم 3 جمشيد رضايي ميرقائد١ | روح الله شهابي ٢* | فريدون اکبرزاده تابستان ١٤٠٢ چکيده سياست هاي تقابلي ايـالات متحـده در قبـال جمهـوري اسـلامي ايـران داراي داراي قـبض و بسـط هـاي متعددي بوده است .
بـه همـين تاريخ پذيرش : سبب ، مقاله کنوني جستاري است در ارائه پاسخي مستدل و متقن به اين سوال که مهمترين راهبردهـاي تقابـل ١٤٠٢/٠٧/٢٣ صص : ٦٣-٣٧ ايالات متحده عليه جمهوري اسلامي ايران (با تاکيد بر دوران جو بايدن ) مبتني بـر چـه گفتمـان هـايي اسـت ؟ فرضيه نويسندگان يا دال مرکزي مقاله کنوني تاکيد بر اين مسئله دارد که گفتمان کلان ايالات متحده در ايـن دوره شامل سياست هـاي توقـف و مهـار بـا ايجـاد تـأخير در توسـعه بـومي دانـش هسـته اي صـلح آميـز ايـران ، بيثبات سازي امنيت داخلي و نظم عمومي و اخلال در سياسـت هـاي منطقـه گرايانـه جمهـوري اسـلامي ايـران شاپا چاپي: ١٨٥٧-٢٥٣٨ دارد.
درمقاله اي باعنوان :«آينده پژوهي (الگوي امتداد حال ) وکاربسـت آن درسياست خاورميانه اي دولت جو بايدن ؛ ازسناريوهاي محتمل تاآينده هاي ممکن » به اين نتيجه گيري دست يافتند:١)انجام اتحادهاي استراتژيک در خاورميانه براي مقابله با نفوذ منطقـه اي رقبـا، ٢) بازگشت راهبردي به پيمان منطقه اي مهم يعني توافق هسته اي با ايران بر محـور سياسـت منطـق موضوعي و تقابل حساب شده ، ٣) گذار و تغيير تصور ژئوپليتيکي نسبت به خاورميانه و ٤) اجـراي نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ٤١ سياست هاي مبتني بر فشارهاي سياسي و حقوق بشري بر کشـورهاي منطقـه بـه منظـور نظـم سـازي است .