چکیده:
برخی تحلیلگران و حتی سیاست گذاران استدلال می کنند ماهیت تورم در اقتصاد ایران، پولی است که ریشه در رشد نقدینگی دارد. نقدینگی نیز معلول رشد پایه پولی است. رشد پایه پولی نیز عمدتا تحت تاثیر کسری بودجه دولت است که موجب افزایش پایه پولی و به تبع آن، نقدینگی در اقتصاد می شود. در این دیدگاه، سیاست گذاران سیاست هایی برای جلوگیری از رشد نقدینگی، کاهش کسری بودجه و اتخاذ سیاست پولی انقباضی شامل حذف یارانه های انرژی، یکسان سازی نرخ ارز و افزایش نرخ بهره ارایه می دهند. این در حالی است که علت شکل گیری تورم های بالا از سمت تقاضا نیست و از جانب نرخ ارز، قدرت قیمت گذاری (مارک آپ) دلخواه و مداخلات اختلال آمیز بخش نامولد است. ازاین رو اقداماتی در زمینه مدیریت بازار ارز، محدود کردن بخش نامولد، رفع تنگناها و بهبود کیفیت بخش تولید، تلاش در راستای ثبات قیمت های کلیدی، ایجاد کارایی بیشتر در اعطای اعتبارات سیستم بانکی و تصحیح ساختار قدرت قیمت گذاری دلخواه پیشنهاد می شود.
خلاصه ماشینی:
با توجه به استدلالهای مطرحشده در بالا درباره توجیه افزایش پیوسته قیمتها، در این مطالعه قصد داریم به این موضوع بپردازیم که آیا واقعاً نقدینگی عامل مسلط رشد تورمهای بالا و پیوسته در ایران است Cost Push Inflation Stagfaltion یا اینکه کسری بودجه، نقدینگی و تورم خود معلول علتی واحد است و تحقق شعار سال (مهار تورم و رشد تولید) در چه صورت امکانپذیر است؟ ازاینرو تلاش بر این است که با استفاده از واقعیات تجربی مرتبط با اقتصاد ایران، بتوان به این پرسشهای مهم که نقش ضروری در سیاستگذاری پولی و بانکی اقتصاد کشور دارد، پاسخ داد.
1-2- برخی واقعیات مرتبط با اقتصاد ایران با توجه به اینکه یکی از مجادلات میان طرفداران دیدگاههای اقتصاددانان برونزایی و درونزایی نقدینگی، تعیین جهت علیت میان تورم و نقدینگی است و از سویی درونزایی پول به ما میآموزد که در شرایط تورم از نوع فشار هزینه، این نیروهای تورمی هستند که نیاز به افزایش پول را بهصورت درونزا به رشد بالاتر نقدینگی منتهی میکنند، ازاینرو پرسشهای زیر مطرح میشود.
همانطور که در نمودار شماره 2 ملاحظه میشود، رشد نقدینگی چند برابر مقدار مصوب آن بوده که یکی از دلایل منفعل بودن بخشی از پول در اقتصاد ایران همین است؛ زیرا وقتی بخشی از پول منفعل شود، هدفگذاری تورم و کارایی سیاست پولی با مشکل مواجه میشود (شاکری، 1395).