چکیده:
دیوان شمس مملو است از غزلیاتی که در آنها میتوان نمودهای تجارب عرفانی مولوی، بزرگترین شاعر-عارف فارسیزبان را مشاهده کرد. تجربههای عرفانی در یک تقسیمبندی کلان در نظرگاه عرفانپژوهان، به دو دستۀ تجارب آفاقی و تجارب انفسی (تجارب صوری و تجارب معنوی) تفکیک میشوند که پژوهشگران مسلمان و غیرمسلمان در خلال آثار نظری، ادبی و عرفانی خویش، سعی در ایضاح و تبیین وجوه ممیّزۀ هر یک از این انواع داشتهاند. در تجارب آفاقی، صاحبتجربه، جهان مادّی و متکثّر را به شکلی واحد مشاهده میکند و تجارب انفسی، آن دسته از تجاربند که صاحبتجربه، طیّ فرآیندی مجرّد از عالم مادّه، وحدت و یگانگی با خداوند را درمییابد. طیّ تجارب عرفانی انفسی، مولوی، در تجربهای شبیه وحی، بدل به مجرایی برای سخن گفتن خداوند میشود. mouseout="msoCommentHide ('_com_1') " onmouseover="msoCommentShow ('_anchor_1','_com_1') ">[U1] این دسته از تجارب مولوی، تا کنون به شکل مستقل، تحلیل و دستهبندی نشدهاند. در این پژوهش که بر اساس شیوۀ توصیفی-تحلیلی mouseout="msoCommentHide ('_com_2') " onmouseover="msoCommentShow ('_anchor_2','_com_2') ">[U2] و در چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر صورت گرفته است، پس از مروری بر نظریات پژوهشگران مختلف دربارۀ تفکیک تجارب عرفانی، آن دسته از غزلیات دیوان شمس که به طور خاص، نمودهایی از تجربیات عرفانی انفسی مولوی محسوب میشوند، بر اساس احساس جاری در غزل، به چهار دستۀ تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسی خویشتن، و شوق و بخشایش تقسیمبندی شدهاند و برای نمونه، غزلی از هر کدام از این دستهها، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
Divan-e Shams is filled with lyric poems which can mirror on the mystical experiences of Rumi, the greatest Persian-language poet-mystic. Mystical experiences, in a macro division, can be divided into two categories of objective experiences and subjective experiences (formal experiences and spiritual experiences) according to researchers of the field of mysticism; what Muslim and non-Muslim scholars have drawn on in their theoretical, literary and mystical works. In objective experiences, the experienced person observes the material and plural world in a single way, and in subjective experiences, the experienced person realizes unity and oneness with God through an abstract process from the material world. Through subjective mystical experiences, Rumi, in a revelation-like experience, becomes a conduit for God to speak. These experiences of Rumi have not been independently analyzed and categorized. In this research, which is based on the descriptive-analytical method and in the theoretical framework of Gadamer hermeneutics, after reviewing the theories of different scholars about the separation of mystical experiences, those lyric poems of Divan-e Shams, which are specifically manifestations of Rumi's mystical mystical experiences. Based on the current feeling in the sonnet, they are divided into four categories: boasting and warning, questioning and blaming, the need to recognize oneself, and enthusiasm and forgiveness. For example, a sonnet from each of these categories has been examined and analyzed.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش ، که بر اساس شيوة توصيفي-تحليلي با ابزار کتابخانه اي و استنادي و در چارچوب نظري هرمنوتيک گادامر انجام شده است ، پس از مروري بر نظريات پژوهشگران مختلف دربارة جداسازي تجربه عرفاني، آن دسته از غزليات ديوان شمس که به طور خاص ، نمودهايي از تجربيات عرفاني انفسي مولوي به شمار ميرود بر اساس احساس جاري در غزل به چهار دستۀ تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت ، ضرورت بازشناسي ١.
در عالم ادبيات ، اينکه شاعر به زبان موجودات گوناگون بدل شود، بسيار پرسابقه و رايج است که نمونۀ آن را هم در اشعار مبتني بر آرايۀ تشخيص (جان بخشي) و مناظره و هم در داستانهايي که با محوريت ديگر موجودات نگاشته شده است به فراواني ميتوان يافت ؛ اما تبديل شدن به مجراي کلام خداوند در خلال غزلهاي عرفاني از نوع انفسي پيش ميآيد.
به واقع ، تبديل شدن به مجراي کلام الهي، مرحله اي است که مولوي معتقد است که عارف تنها پس از «بيفکرت » شدن و نفي خواطر بدان دست خواهد يافت : بيحس و بيگوش و بيفکرت شويد تا خطاب ارجعي را بشنويد تا به گفتگوي بيداري دري تو ز گفت خواب کي بويي بري (مولوي، ١٣٨٧: دفتر اول ) تأمل در جهان عرفاني مولوي تشان ميدهد: سالک تنها در صورتي ميتواند سخن بگويد که به زبان حق بدل شده باشد؛ در غير اين صورت بايد گوش باشد و خاموشي پيشه کند (وليئي، ١٣٨٩: ١٠٠).