چکیده:
بافتهای فرسوده که زمانی محور تمرکز جمعیت و اقتصاد بودند امروزه به نقاطی کمبازده در تعاملات اجتماعی و اقتصادی تبدیل شدهاند که نیازمند مداخله برای بهسازی و نوسازی هستند. در پژوهش حاضر، باهدف شناسایی تجربۀ زیسته، دیدگاهها، دلایل و انگیزههای مردم از مشارکت در بهسازی و نوسازی در 4 منطقه از شهر تهران (مناطق 10، 11، 12 و 17) که بیشترین سهم از بافت فرسوده را دارند تدوین شد. روش تحقیق کیفی- کمی (پرسشنامه و مصاحبه) با بهرهگیری از رهیافت توصیفی–تحلیلی است. در ساحت کمی از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای استفاده شد و با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و فرمول کوکران حجم نمونه 368 نفر تعیین شد و در ساحت کیفی جهت فهم تجربۀ زیستۀ ساکنین بافت و توصیف آن از روش گراندد تئوری که دارای ویژگیهای منحصر به فرد بوده و زمینهساز شکلگیری نگاه متفاوت و جدید در بررسی موضوعات جامعهشناسی شهری میگردد و از سویی در تحقیقات و تجارب داخلی مغفول مانده استفاده شد، لذا با بهرهگیری از این روش و نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به مرحله اشباع نظری 15 نفر جمعیت پژوهشی تعیین گردید. یافتههای پژوهش گویای آن است که عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی از قبیل اعتمادسازی، تمایل به مشارکت و امکانات و خدمات در ساماندهی محلات فرسوده شهر تهران نقش مؤثری داشته، بهگونهای که در ساحت کمی، از مجموع 368 پاسخدهنده بیشترین سهم مشارکتی در گروه سنی بین 30 تا 50 سال (76 درصد) و با اکثریت جنسیتی مردان (89 درصد) بود. بر اساس نظریات کنش و مشارکت بالاتر بودن سطح مشارکت مردان برخاسته از ساختارهای فرهنگی سنتی ساکنین مبنی بر حذف و یا کمرنگ بودن نقش زنان است که بالتبع ضمن عدمآگاهی به طور مستقیم بر سطح مشارکت آنها اثرگذار است. میانگین میزان مشارکت، آگاهی و اطلاعرسانی و توانمندسازی پاسخدهندگان به ترتیب 2.10و 2.27 و 2.35 است که از حد وسط طیف لیکرت (3) کمتر است که این میزان از عدم کارآمدی و هدفگذاری برنامههای توسعه پنجم وششم است. در بخش ساحت کیفی، میزان مشارکت ساکنین قدیمی به دلیل بیشتر بودن تجربۀ زیسته از سکونت در محلات و دارابودن حس تعلق بیشتر به دلیل مالکیت بر املاک تجاری و مسکونی انتخاب شدند، زیرا اشراف جامعتری از فرایند اجرای برنامهها در این محلات دارند. احصاء نظرات و یافتهها نشان داد بدون در نظر گرفتن نقش و سهم مشارکتی ساکنین بافت در بهسازی و نوسازی نمیتوان امید چندانی به اثربخشی فعالیت برنامهها داشت.
This research was compiled with the aim of identifying the lived experience, reasons and motivations of people to participate in improvement and renovation in 4 areas of Tehran (areas 10, 11, 12 and 17) which have the largest share of worn out fabric. The research method is qualitative-quantitative using a descriptive-analytical approach. In the quantitative area, multi-stage cluster random sampling was used and using Cochran's formula, the sample size of 368 people was determined, and in the qualitative area, in order to understand the lived experience of Baft residents, Grounded Theory, which has unique characteristics, is the foundation for the formation of a different view in urban sociology, which is Internal investigations are neglected. Factors affecting people's participation such as trust building, willingness to participate and facilities have an effective role in organizing Tehran's dilapidated neighborhoods, in quantitative terms, from the total of 368 respondents, the largest participation share is in the age group of 30 to 50 years (76 percent) and the gender majority is male ( 89 percent). The average rate of participation, awareness and information and empowerment is 2.10, 2.27 and 2.35 respectively, which is lower than the average of the Likert scale (3), which is the lack of efficiency and targeting of the fifth and sixth development programs. In the qualitative area, the participation rate of the old residents was chosen due to the greater lived experience of living and having a greater sense of belonging due to the ownership of commercial and residential properties.