چکیده:
آموزش مبتنی بر مسئله یک روش آموزشی یادگیرندهمحور است که هدف آن توسعه مهارتهای حل مسئله از طریق یادگیری خودراهبر به عنوان یک عادت در طول زندگی و مهارتهای کار گروهی است. موقعیتهای نامرتب، نامرتب و ساختار نامناسب در اختیار یادگیرندگان قرار میگیرد که در آنها نقش مالک موقعیت را بر عهده میگیرند. یادگیرندگان مشکل را مشاهده میکنند و در مورد راهحل یاد میگیرند، در مقایسه با یادگیری مبتنی بر سخنرانی کلسیک، آموزش مبتنی بر مسئله دارای مزایای زیادی است. برخی از مزایا این است که یادگیری را برای دنیای واقعی مفید میکند، تشویق میکند و انگیزه میدهد که چگونه یاد بگیرند، یادگیرندگان را درگیر یادگیری مشابه دنیای واقعی میکند. آموزش مبتنی بر مسئله نه تنها بر حل مسئله تمرکز دارد، بلکه مسئولیت توسعه سایر مهارتها و ویژگیها را نیز بر عهده دارد. یادگیرندگان در کلس درس که رویکرد حاکم بر آن مسئله محوری است مهارتهای اجتماعی خود را بهبود میبخشند زیرا فرصتهای بیشتری برای تمرین استفاده از زبان برای برقراری ارتباط معتبر دارند. اگر یادگیرندگان و معلمان در درک فعال یا معنادار مشکل داشته باشند، اجرای برنامه درسی مبتنی بر مسئله در یک محیط کلس درس کلسیک دشوار است. برنامه درسی مبتنی بر مسئله از یادگیرندگان میخواهد که در راهبردهای یادگیری فعال به عنوان یک گرایش یادگیری خودراهبر شرکت کنند. این نشان دهنده یک تغییر پارادایم از آموزش به روش کلسیک و یادگیری فلسفه است. در این مقاله به بررسی سازوکار یادگیری مسئله محور در نظام آموزشوپرورش پرداخته شده است. توجه به تفاوتهای فردی فراگیران یک عنصر مهم از برنامه درسی یادگیرنده محور است. پس از راه اندازی آموزش اجباری دوازده ساله، شناخت تنوع یادگیری در کلسهای امروزی ضروری است. تمایز به "مفهوم برآورده کردن نیازهای فردی هر یادگیرنده، سفارشی کردن آموزش برای کمک به یادگیرندگان برای یادگیری" اشاره دارد (می صبا، ١۴٠١).